همچنین در هِزاره جدید میلادی و به ویژه تحولات یک دهه اخیر، غربی ها به دنبال افزایش اختلاف بین ایران و برخی کشورهای منطقه بوده اند؛ بنابراین طبیعی خواهد بود که رهبران عربستان سعودی تمایل دارند ناآرامی های سیاسی اخیر را در چارچوب رقابت گسترده تر فرقه ای و استراتژیک با ایران تفسیر کنند.[17] بنابراین غرب با هدف حضور نظامی در منطقه، ایجاد اختلاف بین کشورهای اسلامی و حفظ امنیت متحدان منطقه ای اش بر شعله های اسلام هراسی دامن می زند. برخی کشورهای منطقه نیز هیزم بیار این شعله های سوزان هستند.
4- جلوگیری از الگو شدن ایران اسلامی برای کشورهای منطقه و منفور نشان دادن مذهب تشیع.
از دیگر مواردی که به ایران هراسی و شیعه هراسی غرب کمک کرده، وجود کشورهایی در پیرامون ایران با جمعیت شیعه و ترسِ از الگوگیری آن ها از ایران است. آن چه هویداست، توسعه اسلام هراسی و ایران هراسی در سطح بین الملل و شیعه هراسی و ایران هراسی در جهان اسلام است. این امر متمرکز بر تلاش هایی است که از ایران، تصویری منفی به جهانیان عرضه می کند. در چنین وضعیتی قدرت های برتر منطقه با حکومت های اسلامی مبتنی بر مذهب تشیع ایران یک علامت از اسلام هراسی و شیعه هراسی و ایران هراسی در جهان محسوب می شود. جدا از مسائل ملی و بین المللی موج بیداری اسلامی نیز سبب افزایش تمرکز بر این مسئله در جهان شده که فشارها را بر کشورهای در حال توسعه دو برابر کرده است.[18] از این منظر، تأثیر انقلاب ایران بر منافع قدرت های بزرگ در منطقه بیشتر خواهد بود. یکی از دیدگاه های مهم در عرصه بین الملل در حال حاضر روابط ایران و غرب و برخورد منافع آن هاست که روابط فرهنگی و سیاسی و روابط دوجانبه را تحت تأثیر قرار داده است. از دیدگاه برخی از نظریه پردازان غربی، درست از زمانی که انقلاب ایران به پیروزی رسید، قدرت های غربی و به ویژه آمریکا و انگلستان نگرش بدبینانه و مشکوکی به ایران پیدا کرده اند. آن ها ایران را متهم به صدور تروریسم، حمایت از گروه های شبه نظامی و... می کنند و حتی جورج بوش[19] در یکی از سخنرانی هایش ایران را محور شرارت خواند.[20]
علاوه بر الگوگیری کشورهای منطقه از انقلاب اسلامی که باعث ایران هراسی شده، موقعیت جغرافیایی خاص کشورمان نیز در برهه هایی بر ایران هراسی و شیعه هراسی غرب تأثیرگذار بوده است؛ زیرا موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک ایران سبب شده تا این کشور به عنوان یک کشور بین المللی شناخته شود؛ به عبارت دیگر ایران به علت موقعیت جغرافیایی خود در تلاقی با قدرت های بزرگ قرار دارد.[21]
5- جلوگیری از نفوذ منطقه ای ایران و ایجاد ترتیبات امنیتی ضد ایرانی
سیاست مهار از راهبرد کلان آمریکا منشأ می گیرد. براساس این راهبرد از ظهور هر قدرت منطقه ای در مناطق حساس جهان که بتواند برتری آمریکا را به چالش بکشد، جلوگیری شود. آمریکا در برابر ایفای نقش طبیعی ایران در حوزه های فرهنگی- مذهبی در سطح منطقه ای عاملی بازدارنده محسوب می شود و به همین دلیل ادراک مبتنی بر چالش گری و تهدیدگری سیاست های آمریکا، ادراک غالب دولتمردان ایران به شمار می آید؛ چرا که ایران بنا بر ماهیت ایدئولوژیک گرا و فرهنگ محور خود، ذاتاً به گسترش اسلام گرایی در فراروی مرزهای خود، برای ایجاد همگرایی منطقه ای تمایل دارد. به ویژه، تداوم طبیعی فرهنگ خود در خاک همسایگان شرقی و غربی را سرمایه ای ارزنده در این مسیر تلقی می کند.[22] از سوی دیگر غرب بر این عقیده است که اگر دولتی در منطقه خاورمیانه بسیار قدرتمند شود و یا اگر یک قدرت خارجی بتواند در این منطقه مداخله کند، ممکن است قادر باشد بر کشورهای تولیدکننده نفت سلطه پیدا و در عرضه انرژی مداخله کند که با منافع و خواست آمریکا تطابق نداشته باشد.[23] نوام چامسکی[24]، نظریه پرداز آمریکایی، معتقد است که بخش عظیمی از مخازن انرژی در خاورمیانه متمرکز بر منطقه ای است که برخی از آن با عنوان هلال شیعی یاد می کنند. وی معتقد است کنترل ایران بر این هلال، کابوسی وحشتناک برای آمریکا است. به باور چامسکی هلال شیعی مربوط به دوره جنگ سرد است. تهران مرکز این هلال است و حزب الله در جنوب لبنان و منطقه شیعه نشین در جنوب عراق و بخشی از سوریه را پوشش می دهد.[25] اما یکی دیگر از اهداف و انگیزه های غرب از پیگیری پروژه ایران هراسی و شیعه هراسی، ایجاد ترتیبات امنیتی منطقه ای برای مقابله با ایران است. شکل گیری شورای همکاری خلیج فارس برای مقابله با انقلاب اسلامی ایران بود؛ اما جدیدترین مورد از تلاش در ایجاد ترتیبات امنیتی منطقه ای را می توان، تلاش های عربستان سعودی در این زمینه دانست.