H:s: اما ارتش‌های عربی نه‌تنها توفیقی در این جنگ‌ها نداشتند که در عمل، هم سرزمین‌های بیشتری توسط اسرائیل اشغال شد و هم تعداد یهودیانی که داوطلبانه برای پیوستن به جنگ یا در نتیجه اخراج توسط کشورهای عربی به اسرائیل مهاجرت می‌کردند بیشتر و بیشتر شد. تنها در طول جنگ اول، حداقل ۷۰۰هزار یهودی از اروپا و کشورهای عربی وارد اراضی اشغالی شدند.«۷» بعد از این نزاع‌های ناموفق، اسرائیل به قدرت بلامنازع منطقه تبدیل شد و همین امر زمینه را برای توسعه ارضی، شهرک‌سازی‌های بیشتر و اخراج فلسطینی‌های بیشتر توسط دولت اسرائیل فراهم کرد. دکترین امنیت پیرامونی نامتجانس بودن دولت یهود در منطقه با تکیه بر استعمار وطن‌گزینانه باعث شده است تا این رژیم در هر زمانی نسبت به محیط پیرامونی خود به‌شدت حساس باشد. لذا پایه‌گزاران این رژیم پیش از هرچیز برای امنیت پیرامونی خود دکترینی تعریف کرده‌ و تاکنون برنامه‌های اجرایی متفاوتی هم برای عملیاتی کردن این دکترین اجرا کرده‌اند. در اولین گام رژیم صهیونیستی در حوزه امنیت پیرامونی بنا را بر تضعیف حکومت‌های عربی و پیوند با حکومت‌های مسلمان غیرعربی آسیا (ایران، ترکیه، قفقاز، هندوستان، پاکستان، افغانستان و آسیای میانه) گذاشت. در صورت ادامه این طرح دو خواسته اصلی صهیونیست‌ها برآورده می‌شد؛ تضعیف حکومت‌های عربی هم‌مرز اسرائیل که در نتیجه آن تهدید امنیتی رژیم از بین می‌رفت، همچنین نیازمندی حکومت‌های منطقه‌ای به اسرائیل (به‌ویژه در حوزه‌هایی مانند اقتصاد، علم و بهداشت) شدت پیدا می‌کرد و از این طریق کشورهای لایه دوم هم تضعیف می‌شدند. راهکار دیگر اسرائیل برای تامین امنیت خود، استفاده از قومیت‌ها است. این رژیم به عنوان عضوی بیگانه و ادغام ناشدنی با محیط اطراف با ویژگی‌هایی به شدت نژادپرستانه و تجاوزکارانه همواره درگیر ملاحظات شدید امنیتی است. «در این محیط، رژیم صهیونیستی اقلیت‌های قومی مذهبی موجود در منطقه را عقبه استراتژیک سیاست‌های امنیتی خود در برخورد با کشورهای مسلمان قلمداد می‌کند. لذا در ادامه اجرایی کردن چارچوب دکترین پیرامونی، طرح اتحاد با کشورها و اقلیت‌های قومی مذهبی هم‌سو را سرلوحه سیاست خارجی خود قرار داده و پیوندهایی را با اقلیت‌های قومی مذهبی منطقه برقرار کرده است.» «۸» یکی دیگر از راه‌کارهای اسرائیل که در سال‌های اخیر به‌روز هم شده طرح ایجاد خاورمیانه جدید بوده است. در طرح خاورمیانه جدید که اجرای آن از جنگ ۳۳روزه با لبنان رسماً‌ آغاز شد، بنا بود همه کشورهای قدرتمند در منطقه غرب آسیا به کشورهای کوچک تجزیه شوند و اسرائیل تنها قدرت برتر منطقه باقی بماند. در همین زمینه نیویورک‌تایمز در گزارشی آورده است: «بر اساس این طرح، پنج‌کشور خاورمیانه به ۱۴کشور تقسیم ‌می‌شوند. طبق این دکترین که گالیوریسم نامیده می‌شود، خاورمیانه همان سرزمین لی‌لی‌پوت است و از میان شش گالیور آن یعنی ایران، مصر، عربستان، ترکیه، عراق و اسرائیل، پنج کشور اول باید تجزیه و قطعه‌قطعه شوند و تنها گالیور ششم که اسرائیل است بماند و سرزمین لی‌لی‌پوتی خاورمیانه را مدیریت کند.»«۹» ذکر همه فعالیت‌هایی که صهیونیست‌ها برای تضعیف کشورهای قدرتمند منطقه از حوصله این نوشتار خارج است اما همکاری‌ها با صدام در جنگ تحمیلی، ترورهای هدفمند دانشمندان ایرانی، حمله به پایگاه‌های نظامی ایران، روی کار آوردن داعش در منطقه شامات، فعال شدن آذربایجان در قفقاز و تلاش برای فعال کردن شکاف‌های قومی در ایران با تکیه بر اغتشاشات مدنی را می‌توان جزو همین اقدامات است.   توسعه ارضی، تنها هدف صهیونیست‌ها هرچند دولت یهود از ابتدای تشکیل به‌دنبال ایجاد محیط امن بوده است اما هدف اصلی آن توسعه ارضی است . الگوی استعماری بریتانیا و صهیونیست‌ها در تشکیل دولت اسرائیل دقیقا همان الگویی است که در ایجاد قاره آمریکا، استرالیا، آفریقای جنوبی و حتی در برهه‌ای الجزایر شکل گرفته است. ایلان پاپه به این الگو عبارت «استعمار وطن‌گزینانه» را اطلاق می‌کند و معتقد است هدف اصلی این الگو گسترش نژاد سفید اروپایی به دیگر قاره‌هاست. «وطن‌گزینان دو منطق را به کار می‌گرفتند: منطق حذف -یعنی خلاص شدن از دست مردم بومی با تمامی وسایل ممکن از جمله قتل عام- و منطق ناانسان‌نمایی - یعنی در نظر گرفتن غیر اروپایی‌ها به عنوان افراد پست و درجه دو- که در نتیجه بومیان شایسته برخورداری از حقوقی مساوی با وطن گزینان نخواهند بود.»«۱۰» این نیت غیرانسانی از سوی ملت‌های عربی به‌خوبی درک شده و نظرسنجی‌های انجام شده توسط مراکز غربی نشان می‌دهد که عرب‌ها خطر اول منطقه را اسرائیل و پس از آن آمریکا می‌دانند.