✳️تحلیل دقیق مذاکرات هسته ای نظام اسلامی بطور خیلی طبیعی ، با هدفگذاری لغو "کامل" و "همیشگی" تحریم ها وارد مذاکرات شده و به چانه زنی پرداخته است . طرف مقابل یعنی آمریکا و اروپا هم با هدفگذاری توقف "کامل" و "دائمی" فعالیت هسته ای - نظامی و صنعتی - ایران و حتی فراتر از آن - موشکی و منطقه ای - وارد مذاکره و چانه زنی با ایران شده است . در این بین دو طرف دو دسته خط قرمز داشته اند ؛ قطعی و قابل مذاکره . در استراتژی ، خطوط قرمز قطعی ملاک هستند و به هیچ وجه نباید به مذاکره گذاشته شوند و هیچ عبارتی در متون نباید راهی را فراروی ورود طرف مقابل به این خطوط باز کند . عدم ورود به بحث موشکی و کلا" نظامی غیر اتمی و نیز عدم ورود به مباحث منطقه ای ، و همینطور حق هسته ای شدن خطوط قرمز قطعی ایران بوده و هستند . در تاکتیک خطوط قرمز هسته ای ایران همان بوده و هست که رسما" از سوی ایران اعلام شده است . طرف مقابل هم دو دسته خطوط قرمز دارد ؛ خطوط استراتژیک و خطوط تاکتیکی که به آن اشاره نمی کنم . خب ما وارد مذاکره شده ایم . برای چه ؟ برای دو هدف ؛ ۱ - طرف مقابل را از ورود به خطوط قرمز استراتژیک خود منصرف گردانیم ؛ ۲ - در خصوص رفع تحریم ها ، به موافقت طرف مقابل دست پیدا کنیم . در موارد استراتژیک ، اصل ما عدم مذاکره است . در مورد هسته ای ، اصل ما مذاکره است و در این خصوص بارها رهبری اعلام کرده است ما مذاکره را کنار نمی گذاریم . در حالی که در موارد استراتژیک اجازه مذاکره نداده اند . خب پس ما اصل مذاکره در باره هسته ای مان را پذیرفته ایم و این به معنای مسامحه در زمان و مسامحه در موارد هسته ای است یعنی وقتی به سمت فرودگاه رفته ایم این تسامح را پذیرفته ایم . در زمان ورود به مذاکره بطور طبیعی ما هر دو دسته خطوط قرمز خود را یک جا بعنوان "خطوط قرمز" جمهوری اسلامی اعلام کرده ایم طبعا" طرف مقابل هم همین کار را کرده است این همان مانع حداکثری از یک سو و مطالبه حداکثری از سوی دیگر است . رهبر معظم انقلاب هم بطور طبیعی یک جا این خطوط قرمز را اعلام فرموده اند و در دستورات خصوصی به تیم مذاکراتی ایران هم همین ها را فرموده اند اما با همین توضیح که برخی خطوط اعلامی و مطالبه ای از جنس استراتژی و برخی از جنس تاکتیکی بوده اند . اگر ما فرض کنیم همه خطوط اعلامی و دستوری از جنس راهبردی هستند ، اصلا" ورود به مذاکره معنا ندارد چرا که عدم عبور دو طرف از همه خطوط قرمز اعلامی خود ، مذاکره را بی معنا و در واقع تبدیل به کنفرانس اعلام مواضع می کند که در این صورت مسافرت رفتن و رودررو نشستن نمی خواهد ؛ هر کس در پایتخت خود و از طریق ویدئو کنفرانس یا از طریق رسانه مواضع خود را به گوش طرف مقابل می رساند و سپس بلندگوی خود را خاموش می کند . الان تیم مذاکره کننده می گوید ؛ من مذاکراتم را کرده ام و در مجموع توانسته ام این مقدار از هدف مذاکراتی را در مقابل این مقدار تسامح در باره خطوط قرمز تاکتیکی آماده کنم و طرف مقابل بیش از این راه نداده است . حالا شما به من بگویید این مقدار دستاورد را در برابر این مقدار تسامح به نفع کشور می دانید یا نه ؟ اگر سر جمع به نفع می دانید و اجازه می دهید من متن توافق را امضا می کنم اگر نه اعلام می کنم هدف مذاکراتی کشور من تامین نشده و لذا متن فعلی قابل امضا نیست . دکتر سعدالله زارعی