پدر باید حرف‌های عاشقانه به پسرش بزند. مثلا گاهی بگوید؛ چند قدم جلوی چشم‌هایم راه برو تا سیر تماشایت کنم... 🏴 مثلِ تسبیح چرا یک‌ صد‌ و یک دانه شدی...؟ با تنت ذکر گرفتم که چه سازم پسرم..! 🏴 از همان دور شنیدم رَجزت را پسرم این حسین و حسنت را جگرم سوخت علی نعره ی حیدری و ناله ی یا زهرایت می شنیدم سخنت را جگرم سوخت علی... 🏴 دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی پاره های بدنت را، جگرم سوخت علی ناگهان زانویم افتاد زمین، چون دیدم طرز چانه زدنت را،جگرم سوخت علی... 🏴 نشد آخر لب عطشان تو را آب دهم چه کنم سوختنت را، جگرم سوخت علی گر نیایند جوانان حرم یاری من که بَرَد خیمه تنت را...؟! جگرم سوخت علی 🏴 https://eitaa.com/samtekhodababaali