فراق 😔 🌺 از ستون چوبی کمتر نباش! 🌺 🌴 جمعه‌ي قبل، پيامبر براي خواندن خطبه به او تكيه مي‌داد. حالا، 🌴وقتی براي رسول خدا منبري جدید ساختند كه رويش بنشيند، 😌ستون چوبي، طاقت دوري رسول مهرباني را نیاورد 🌴و صداي ناله و گريه‌اش، همه‌ي جمعيت را به گريه و ناله انداخت، ☘پيامبر از منبر جدید پايين آمد، سراغ تكيه گاه قديمي‌اش رفت و او را در آغوش گرفت. 😌ستون چوبی آرام شد! 🌴پيامبر رو به مردم کرد و فرمود: 🌸حتي این چوب خشک هم به رسول خدا اظهار علاقه و اشتیاق می‌کند. 🌸اين چوب خشك هم از دوری پيامبرش غصه‌دار مي‌شود؛ 🌸ولي انگار براي بعضي، دوري و نزديكي از من فرقي نمي‌كند! 🌸من، اگر اين ستون را در آغوش نمي‌گرفتم، 🌸اگر به اين چوب خشكيده، دست نمي‌كشيدم، 🌸 تا قيام قيامت ناله مي‌كرد! 📚 الانوار 🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸 🌿به خودت نگاهی بکن! ببین چگونه‌ایی! 🌿و با دوری مولایت چه کرده‌ای؟ 😌اشکی؟ 😌 ناله‌ای؟ 😌 ضجه‌ای؟ یا .......... 🌴نکند تو هم از آنانی باشی که دوری و نزدیکی از امام زمان برایت فرقی نمی‌کند!😌 به ما بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/samtekhodababaali