در این سوی دعا، بندگانی با هزاران خواسته، با اشک و آه، یکسره جویای خواسته های خود هستند و در سوی دیگر وجودی ایستاده که پروردگاری زیبنده ی اوست و خود را بیش از همه به صفت «رحمان» و «رحیم» موصوف کرده، و در نخستین آیات کتابش خود را کریم دانسته است« اقْرَأْ وَرَبُّكَ الأكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ»؛ خدایی که از راز درون بندگانش بهتر از خود آنان آگاه است و از میزان صدق نیازهایشان، حتّی اگر بر زبان جاری نکنند، باخبر است. خداوند چنان به بندگانش نزدیک است که در پاسخ پرسش آنان حتّی به پیامبرش اجازه ی وساطت در پاسخ گویی نمی دهدو چنان بردبار است که از اصرار فزون از حد بندگانش رنجور نمی شود و چنان بر قلّه ی فرازمند جود و سخا ایستاده که هر چه ببخشد، خزینه های کرمش پایان نمی گیرد، و چنان قدرتمند است که در راه اجابت خواست بندگانش، هزاران مانع خرد و کلان را از سر راه برمی گیرد. از همه شیرین تر آنکه نه بارگاه او حاجبی دارد و نه لختی آسایش می طلبد تا نیازداران را براند و به زمانی دیگر حواله دهد. بندگانش همیشه و همه جا، در خلوت و جلوت، در مکنت و نکبت، ریسمان دل را به آسمان مهربانی اش پیوند می زنند و جانشان را با امید به او روشنایی می بخشند. آیا چنین معبودی زیبنده ی راز و نیاز و دعا و حاجت خواهی نیست؟🌷