. سكوت، كمك به فتنه است
بعضيها در فضاي فتنه، اين جمله را بد می فهمند و خيال ميكنند معنايش اين است كه وقتي فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، بكش كنار! اصلاً در اين جمله اين نيست كه: »بكش كنار«. اين معنايش اين است كه به هيچ وجه فتنه گر نتواند از تو استفاده كند؛ از هيچ راه. نه بتواند سوار بشود، نه بتواند تو را بدوشد؛ مراقب بايد بود.
در جنگ صفين ما از آن طرف عمار را داريم كه جناب عمار ياسر دائم مشغول سخنراني است؛ اين طرف لشكر، آن طرف لشكر، با گروه هاي مختلف؛ چون آنجاواقعاً فتنه بود ديگر؛ دو گروه مسلمان در مقابل هم قرار گرفتند؛ فتنة عظيمي بود؛ يك عده اي مشتبه بودند. عمار، دائم مشغول روشنگري بود؛ اين طرف می رفت، آن طرف می رفت، براي گروههاي مختلف سخنراني می كرد ـ كه اين ها ضبط شده و همه در تاريخ هست ـ از آن طرف هم آن عدهاي كه هستند، در روايت دارد كه آمدند خدمت حضرت و گفتند: »يا اميرالمؤمنين(ع) ـ يعني قبول هم داشتند كه اميرالمؤمنين(ع) است ما شك كرديم. ما را به مرزها بفرست كه در اين قتال داخل نباشيم! خوب، اين كنار كشيدن، خودش همان ضرعي است كه يَحلَب؛ همان ظَهري است كه يَركَب! گاهي سكوت كردن، كناركشيدن، حر ف نزدن، خودش كمك به فتنه است. در فتنه همه بايستي روشنگري كنند.
📚قبله از این طرف است
✨🕋
@Ghebleh