شرکت کردن هرچه بیشترم تو کلاسا وکلا جمع های مذهبی و معنوی برابر بود با بالا رفتن توقع اطرافیانم مخصوصا زنعموم‌ ازم ..! و فک میکنم غیر مستقیم میخاستن این سوال رو ازم بپرسن که: وقتی میری این جور جاها و بازم آدم نمیشی پس رفتنت چه فایده داره؟🚶🏽‍♀️ حالا این سوال ، سوال خودم هم شده بود! چراپخته تر شدن و شایدد (مذهبی تر) شدنم تغییری تو روابط خانوادگیم ایجاد نمیکرد؟🚶🏽‍♀️ خودمونی بگم.. چرا سارا ای که وقتی تو جامعه اس مردم تحسینش میکنن و دوسش دارن و میگن خیلی گله تو خونه انقد پاچه میگیره و بی حوصله وبی اعصابه؟ چرا مثل افسرده ها همش تو اتاقشه و تنها رفیقش گوشیشه و شبا تا یه دور همه آهنگای گوشیش رو گوش نده و گریه نکنه خوابش نمیبره:)؟ وقتی میتونستم با این موضوع کنار بیام که میفهمیدم این فقط مشکل من نیست و این اوضاع روتین خیلی از دوستام هم هست:)💔 اونام درحالیکه توی جمعامون باحالترین و شاد ترین خودشون بودن ،تو خونه و با خانواده نمیتونستن ارتباط بگیرن و اتاق و تنهایی و گوشی و آهنگ‌و گریه رو ترجیح میدادن:)🚶🏽‍♀️ بعید میدونم فقط اختلاف سنی دلیل این کنارنیومدن ها باشه .. اما اونجاهاییش خیلی لجم میگرفت که یه مسئله دینی باعث یه کدورت طولانییی مدت میشد!🤦🏾‍♀️ کار ندارم مثلا اون مسئله شاید قضا شدن نماز صبح من بود.. یا شاید رعایت نکردن یکی‌از نکات نجس وپاکی که بازم از طرف من بود.. یا.. سوال من این بود که مگه دین قرار نیست حال مارو خوب کنه و بین آدم ها محبت بیاره پس چرا برا من برعکسه!؟ دینی که من عاشقش شدم ناموسا مگه اینه؟ دین گفته همش به هم گیر بدید و برای گناهای هم دادگاه تشکیل بدید؟ تازه اونم گناهای فردی ! نه اجتماعی🤦🏾‍♀️🚶🏽‍♀️ وقتایی که قهر میکردم با عمو‌ زنعموم زندگیم غمناک تر میشد.. مدام این فکرا میومد تو سرم : ببین غیر مذهبیای اطرافت چه زندگیای شادی دارن..! ببین بیشتریاشون چقد خوش اخلاقن آدم کیف میکنه باهاشون زندگی کنه..!خوش به حال بچه هاشون آزادن .. بی خیالی شون نسبت به مسائل دینی خیلی جاها باعث شده حال و روزشون از ما مذهبیا بهتر باشه..🚶🏽‍♀️ حرص و جوشی و وسواسی نیستن.. گناه های بقیه رو تو سرشون نمیزنن.. همش همه چی رو نمیگن گناهه گناهه! مث آدم‌ از زندگی که خدا بهشون داده لذت میبرن و پیشرفت میکنن اونوقت ما همش دعوا داریم با هم‌ سر اینکه من چرا فلان حکم الهی رو درست انجام نمیدم:/ من چرا فلان جا باب میل اسلام و مومنان رفتار نکردم!من چرا کپی مثل خودشون نیستم !من چرا دائم‌به فکر آخرتم نیستم وچرا دلم‌ میخادهمش مثل همسن و سالام شادددد باشم و واقعا زندگیی کنممم و برم‌ سفر و گردش و تفریحح و بادوستام و با آدمایی که حالم پیششون خوبه باشم!! من چرا من چراا..😑 گاهی احساس گند شانسی میکردم از اینکه بین این مدل مذهبی ها زندگی‌ میکنم ... من میدونستم چی خوبه چی بد چی‌گناهه چی ثواب ولی گاهی از ترس اینکه شبیه آدمای مذهبی اطرافم که ازشون بدم میاد نشم انجام نمیدادم احکامو🚶🏽‍♀️ اگه زیبایی های دینم رو خدا از راههای دیگه بهم نشون نمیداد اصلا اسلام رو انتخاب نمیکردم چون اسلام تو ذهنم فقط محدودیت بود و محدودیت و محدودیت!