درخواست برای تأهل :
وقتی تازه ملبس شده بودم، با پروسهی سخت عمامه پیچی مواجه بود، بعد از شستن عمامه باید این پارچه ی ۹ متری رو دونفری خشکش میکردیم، یکی اینورشو میگرفت یکی اونورشو تا انقدر تکون بدیم خشکش کنیم، و الا چروک میشد و قابل استفاده نبود
خلاصه یکی دوبار اینکارو با پدر و مادرم انجام دادم ولی انقدر سخته که دستاشون درد میگرفت
گذشت تا وقتی میخواستم دوباره عمامه خشک کنم، رفتم پیش مادرم
گفتم مادر جان، طبق شرایط جامعه الان برای من واجبه ملبس باشم، مقدمه ی واجب هم واجبه، همونطور که حج واجب میشه به طبعیت از اون پیمایش راه تا مکه هم واجب میشه
الان برای من واجب شده یکیو پیدا کنم تا بیاد اونسر عمامه ام رو بگیره باهم خشکش کنیم😆
مادرم که نفهمیده بود چیشده گفت باشه، داداش جدید میخوایی؟😶
#یک_طلبه