هدایت شده از گلـبرگ ســرخ
🕊 اولین‌باری که از نزدیک با احسان آشنا و بهتر بگویم دوست شدیم در اردویی بود که سال اول دانشگاه برگزار شد. آنقدر بامرام بود که همه بچه‌ها جذب او می‌شدند. خوش‌برخورد بود و هر کاری از دستش برمی‌آمد برای بچه‌ها انجام می‌داد. همین مسأله باعث می‌شد او را گاهی اوقات در سِلف یا در نمازجماعت ببینم و دلیلی برای دوستی‌ بیشترم با او باشد. بعد از تمام‌ شدن درس به سربازی رفت و بعد از آن در آزمون وزارت دفاع شرکت کرد و قبول شد. بعدها شنیدیم که تحصیلاتش را در کارشناسی‌ارشد شروع کرده است، اما متاسفانه فرصت‌ نکرد آن را به پایان برساند. پدر و عموی احسان نیز هر دو مکانیکی داشتند و دست به آچار بودند، این ماجرا سبب شده بود او با علاقه این رشته را انتخاب کند. کار برایش عار نبود. در بُرهه‌ای در یکی از شرکت‌هایی که کار تعمیر و نگهداری آسانسور را انجام می‌داد، مشغول به کار بود. نمی‌دانستم که به استخدام وزارت دفاع درآمده است. «البته در دوران سربازی هم در نیروی دریایی مشغول به خدمت بود.» 🗣راوی: محمدجواد شاکر 🔴 2 روز تا سالگرد شهادتِ شهیدِ اقتدار و صنعتِ دفاعی مهندسی 📌اگر می خواید رفیق شهید اراکی خودتون رو انتخاب کنید و یا با ۲۸۰۰ شهید شهر اراک آشنا بشید کانال گلبرگ سرخ را دنبال کنید. ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh