هدایت شده از گلـبرگ ســرخ
🏴 📝 قاسم خواست برود و بجنگد. مثل برادرش، عموها و پسر عموهایش. امام که از سه سالگی سرپرستی قاسم را به عهده داشت مخالفت کرد. قاسم گریه کرد، به دست و پای امام افتاد اما امام دلش نیامد به یادگار برادرش اجازه جنگیدن بدهد. می‌گفت: قاسم بالغ نیست و برای جنگیدنِ نابالغ اجازه پدر لازم است. قاسم سراغ مادرش رفت و گفت: همه پدر داشتند، رفتند و شهید شدند من اما ... مادرش نامه ای داد دست قاسم که تویش امام حسن(ع) نوشته بود به برادر، که قاسم را بپذیرد برای جان‌بازی و شهادت. قاسم خوشحال شد. امام کوتاه آمد. 🌱قاسم ابن الحسن علیه‌السلام 📕کتاب قصه کربلا 📌اگر می خواید رفیق شهید اراکی خودتون رو انتخاب کنید و یا با ۲۸۰۰ شهید شهر اراک آشنا بشید کانال گلبرگ سرخ را دنبال کنید. ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh