مراقبه ، انقلاب واقعی در درون : انقلاب بیرون در مقایسه با انقلاب درون هیچ است. انقلاب بیرون، فقط اصلاحاتی انجام می دهد. یک انقلاب واقعی نیست، زیرا انسان مثل گذشته باقی می ماند. فقط دیوارهایی که او را فراگرفته است تغییر می یابد. زندان تغییر می یابد اما زندانی بدون هیچ تغییری همان زندانی باقی می ماند- در زندانی راحت تر و با امکانات بیشتر، مجهز به تلویریون، زمین بازی و دیگر امکاناتی که در اختیار انسانهای آزاد قرار دارد- اما او هنوز در زندان است و آزادی ندارد. انقلاب درون است که آزادی می آورد و یگانه راه به ثمر نشاندن آن، مراقبه است. مراقبه یعنی فراگیری فراموش کردن تمام چیزیهایی که فرا گرفته ای. یعنی رها شدن از شرطی شدن ها و خواب واره ها. وقتی تو تهی، پرفضا، ساکت و پاک باشی، انقلاب رخ داده، خورشید طلوع کرده است. آنگاه تو در نور و روشنایی آن زندگی خواهی کرد. و زندگی در روشنایی خورشید درون، درست زندگی کردن است. وقتی تو ساکت، آگاه و بی آلایش باشی و آسمان درونت سرشار از شادمانی باشد، برای نخستین بار با طعم زندگی حقیقی آشنا می شوی. می توان آنرا خدا نامید. می توان روشنی، رهایی حقیقت، عشق، آزادی و شادمانی نامیدش. اینها نامهایی مختلف هستند که به پدیده ای واحد اشاره دارند. @sserfan