آخرین‌باری که آمده بود مرخصی خیلی حال عجیبی داشت، نیمه‌شب با صدای ناله‌اش از خواب پریدم رفتم پشت در اتاقش سرگذاشته بود به سجده و بلند بلند گریه میکرد می‌گفت: خدایا اگرشهادت را نصیبم کردی می‌خواهم مثل مولایم امام حسین علیه السلام سر نداشته باشم مثل حضرت عباس علیه السلام بی‌دست شهید شوم. دعایش مستجاب شد و یکجا سر و دستش را داد. 📎 به روایت پدر شهید 🕊🌹🕊