*
چه کسی می داند؟
که تو در پیله ی تنهایی خود، تنهــــایی؟
چه کسی می داند؟
که تو در حسرت یک روزنه در فردایــی؟
پیله ات را بگشا، تو به اندازه یِ پروانه شدن زیبایــی. ...
ازصداي گذر ِآب چنان فهمیدم: تندتر ازآب روان، عمرگران می گذرد.
زندگی را نفسی، ارزش غم خوردن نيست !
آرزویم این است آنقدرسيربخندي كه ندانی غم چيست!!!!