🦋 ماجرای ازدواج شهید 🌸واسطه ازدواج شهيد عبدالمهدی كاظمی و همسرش مرضيه بديهی، شهيد سيد مجتبی علمدار بود. 🌸هر دو به اين شهيد متوسل ميشوند تا همسری متدين نصيبشان شود و طی يك رؤيای صادقه، شهيد علمدار، عبدالمهدی را به همسرش معرفی ميكند. به اين ترتيب ازدواج خوبان شكل ميگيرد و ۹ سال ادامه می يابد. يك زندگی شيرين كه با شهادت عبدالمهدی در سوريه در تاريخ ۲۹ دی ماه ۹۴، به سرنوشتی زيباتر ختم ميشود. 🌸 به نقل از همسر شهید: يك شب خواب شهيد سيد مجتبی علمدار را ديدم كه از داخل كوچه‌ای به سمت من می آمد و يك جوانی همراهشان بود. شهيد علمدار لبخندی زد و به من گفت امام حسين(ع) حاجت شما را داده است و اين جوان هفته ديگر به خواستگاريتان می آيد.نذرتان را ادا كنيد. وقتی از خواب بيدار شدم زياد به خوابم اعتماد نكردم. با خودم گفتم من خواهر بزرگ‌تر دارم و غير ممكن است كه پدرم اجازه بدهد من هفته ديگر ازدواج كنم. غافل از اينكه اگر شهدا بخواهند شدنی خواهد بود. فردا شب سيد مجتبی به خواب مادرم آمده و در خواب به مادرم گفته بود. جوانی هفته ديگر به خواستگاری دخترتان می آيد.😳 مادرم در خواب گفته بود نميشود، من دختر بزرگ‌تر دارم پدرشان اجازه نميدهند. شهيد علمدارگفته بود كه ما اين كارها را آسان ميكنيم. خواستگاری درست هفته بعد انجام شد. طبق حدسی كه زده بودم پدرم مقاومت كرد اما وقتی همسرم در جلسه خواستگاری شروع به صحبت كرد، پدرم ديگر حرفی نزد و موافقت كرد و شب خواستگاری قباله من را گرفت. پدر بدون هيچ تحقيقی رضايت داد و در نهايت در دو روز اين وصلت جور شد و به عقد يكديگر درآمديم.