شب که دیر می‌اومد خونه درنمیزد . از روی دیـوار میپرید تو حیاط و تا اذان صبح صبـرمیکرد . بعد به شیشه مۍزد✨ و همہ را برای نماز بیدار میکرد بعد از شھادتش مادرم هر شب با صدای برخوردباد به شیشه می‌گفت : ابراهیم اومده ..!💔 ابراهیم هادی... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌