(السَّلامُ عَلَیْكِ يٰا فاطِمَةَ الزَّهرٰاء) وقتی که ظلمت ، ادعای نور می‌کرد هر روز را ، مثل شب دیجور می‌کرد افکار مسموم جهالت ، از رذالت... طفلی که دختر بود را در گور می‌کرد قلبی که حتی می‌تپید از شوق دختر او را جهالت بر خطا ، مجبور می‌کرد می‌زد به قلب مادران ، زخم عمیقی با طعنه حتیٰ زخم را ناسور می‌کرد دخترستیزی بود چونکه رسم اعراب هر مادری را رسم‌شان، رنجور می‌کرد در آن زمان جهل و موهوم و خرافات گوش‌ جهان را کر ، صدای زور می‌کرد ماهی درآن تاریکی عِصیان و بیداد خفاش‌ های جاهلی را ، کور می‌کرد "زهرای اطهر"(س) بود آن ماه درخشان کز طلعتش ، خورشید را مستور می‌کرد شد کوثری نازل ، که اِعطای خدا بود کِه ابتران را جاری‌اش مقهور می‌کرد (ساقی) منوّر شد جهان از این ولادت وقتی که ظلمت ، ادعای نور می‌کرد . سید محمدرضا شمس (ساقی)