سید نگاه کن، دارد رنگ پس میدهد
کاسه آب به سیاهی میزد. شیخ گفت: سید حالا گلها را جمع کن و در دستت فشار بده تا عصارهاش خارج شود.
سید گلها را از روی آب جمع کرد و در دستش فشار داد. جوهر غلیظی از لای انگشتانش خارج شد.
استاد نگاهی به چشمهای بیقرار شهاب کرد و گفت: این گلها تا له نشوند، تا عصارهشان خارج نشود، ارزشی ندارند. ولی حالا که اینطور در فشار قرار گرفتند، تبدیل به جوهری شدند که اثرشان صدها سال بر کاغذ خواهد ماند. آدمیزاد هم مثل همین گل است. در وجود آدمی رنگ و جوهری است که اگر سختی نبیند آن رنگ نمودار نمیشود. اما اگر خدا بخواهد کسی خیر ماندگاری داشته باشد و اثری از او در عالم بماند، بندهاش را زیر بار سختیها له میکند. آن وقت است که اثر بنده تا ابد ماندگار خواهد بود. سخت است اما میارزد، سید میارزد به اینکه صدها سال بعد از مرگ آدم نامش به نیکی بماند.
📒برشی از کتاب شهاب دین
کانال سرنوشت انسان:
@sarneveshte_ensan