گاز باروت و خاک و زمين ناهموار چاله های خمپاره و تجهيزات پر دردسر واقعا مشکل بود، ديگه خبری از دراز کشيدن به وقت خمپاره نبود فقط دويدن!! - من هم طبق رسم تمام بچه ها شروع به رها کردن و انداختن تجهيزات کردم، فقط کلاش و چند خشاب و کيسه ماسک! - به خاکريز نسبتا بلندی رسيديم و دستور پناه گرفتن و حفر سنگر دادند، من و احمد رضا يک جان‌پناه کندیم! چند ساعتی اونجا بوديم البته خلاصه اش کردم که هی اين طرف و اون طرف جابجا می شديم و هی جان‌پناه می کندیم و ... @seYed_Ekhlas🇮🇷