سید بگو چمرانی بزنند!!☄☄☄ در عملیات والفجر مقدماتی به همراه سایر همرزمان در واحد خمپاره لشگر 31 عاشورا بودم مسئول واحدمان شهید عالشی بود مسئول قبضه خمپاره 120 هم برادر سید صبح الدین نجیبی ما چهار نفر بسیمچی بودیم نوبتی یکی مون با دیدبان جهت گرا دادن به جلو خط مقدم میرفت بدون تعارف همه بچهه ها می گفتند سید توبرو چون پشت بیسیم خیلی با هیجان و باروحیه گرا میدی (بقول امروزیا بمب انرژی)☺️ و ما پشت قبظه هم خوشحال می شیم هم روحیه میگیرم طوری پشت بیسیم حرف میزنی انگار ما گلوله های شلیک شده و حلاکت دشمن را مشاهده میکنیم این بود که بیشتر اوقات من به همراه دیدبانی که از لشگر محمد رسول الله به ما پیوسته بود به محل دیدبانی میرفتیم شنیده بودیم این برادر دیدبان از همرزمان شهید چمران است موقع رفتن بیسما میدام به ایشان و خودم کیسه را از کمپوت و کنسرو پر میکردم در مسیر رزمندگانی که در خط مقدم بودن میدادم و گاها هم مجروهانی که در رملها افتاده بودن و امکان حمل آنها وجود نداشت در کنارشان کنسرو و جیره خشک میزاشتم