و چون در غزوه خیبر کار به تنگنا افتاد و سپاه اسلام ناگزیر از فتح قلعه یهود شد، نبی ما (صلوتاللهعلیهوآله) عمربنخطاب را با دستهای بسوی قلعه اعزام فرمود. او پس از ساعتی از معرکه گریخت؛ خود را نزد پیامبر رسانده و گفت که قلعه یهود فتح شدنی نیست. پیامبر، ابوبکر را هم به همین منوال عازم قلعه نمود و او نیز پس از فرار، سخن از غیرقابل فتح بودن قلعه زد. نبی ما فرمود که صبح فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خدا و رسولش او را دوست دارند و هموست که کرار غیر فرّار است و قلعه یهود را فتح خواهد کرد؛ پس صبحفردا، شد آنچه که شد و علی فاتح قلعه یهود شد!
الغدیر ج۷، ص، ۲۷۱
مستدرک حاکم نیشابوری، ج۳،ص۴۰
@Sed_shervan