هدایت شده از 🌺صدای زندگی🌺
دختر دستش رابریده بود اندازه ای که نیاز به بخیه زدن داشت . با شوهرش آمده بود ... شوهرش روی تخت نشست و در تمام طول بخیه زدن و پانسمان دست همسرش را گرفته بود ... وقتی رفتند هر کس چیزی گفت یکی گفت زن ذلیل بود یکی گفت چقدر زشت بود رفتارش آن یکی میگفت چقدر چندش بود ... یادم افتاد چند روز قبل خانمی را برای پانسمان زخم سرش آورده بودن ... وقتی علت را از خانم جویا شدم خجالت کشید و اشک ریخت و مرد که دنبالش آمد بود استرس داشت از پاسخ دادن زن !!! زن با تمام دردی که داشت دستش را به سمت مرد دراز کرد تا دستش را بگیرد اما مرد اعتنایی نکرد .. کنارش رفتم و دستش را گرفتم خوب درکش میکردم که او بیشتر احساسش جریحه دار شده بود تا بدنش ... وقتی رفتند هیچ اتفاقی نیفتاد .. هیچ کس چیزی نگفت !! هیچکس چندشش نشد !! هیچکس نگفت چقدر لوس ... فهمیدم بعضی از ما ، مردمی هستیم که به ندیدن عشق بیشتر عادت داریم تا به دیدن عشق ... رابطه هایی خالی از احساس و بی روح ... 🌺🌺 🌺🌺 @sedaye_zendegi @sedaye_zendegi