🔰سروده حسین مهرابی شاعر اناری
🔺 شعر طنز " قطعی برق"
بشنوید ای دوستان این داستان
در حقیقت شرح حال ماست آن
می رود هر روز بالا تخته گاز
قبض برق و قبض آب و قبض گاز
می رسد از قطع برق اخبارها
می پَرَد برق از سرِ ما بارها
برق سجادیه حتماً می رود
در امین شهر احتمالاً می رود
می رود از ساقی و اطراف آن
برق گلشن هم به جز رزمندگان
صبح ها از شهر و شب از روستا
این شده هر روز و هر شب کار ما
البته بی برقی گاهی بهتر است
شاخه، گاهی خشک؛ اما پُربَر است
دزد ها در وقت بی برقی خوشند
آش را با جاش یکجا می برند
زنگ زد مردی که ای مامور برق
کو عدالت؟ غرب هست و نیست شرق
گفت: گوشی دستتان باشد گُلَم
صبر کن، الآن دُرُستش می کنم
برق او هم قطع شد؛ با افتخار...
گفت: حالا شد عدالت برقرار
ما برای قطع کردن آمدیم
کی برای وصل کردن امدیم؟
شد غلط در بیت قبلی قافیه
شعر گفتن تا همین جا کافیه
▫️
Eitaa.com/sedayeanar
▫️
https://rubika.ir/sedayeanar
https://chat.whatsapp.com/Ge6EIIf0RW95UAFL3hY0bq