🔰 سرزمین نفاق؛ آغاز روزهای تاریک بنی‌اسرائیل و ظهور انحرافات تاریخی بعد از فوت یوشع نبی، بنی‌اسرائیل بدجوری افتادن تو یه دوران بحران که انگار کشتی بی‌ناخدا شده بودن. به این دوره می‌گن "عصر داوران" و حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ سال طول کشید. دیگه خبری از یه رهبر الهی مثل موسی و یوشع نبود و مردم هم که قاطی کرده بودن🥴، یه روز خدا رو می‌پرستیدن و فرداش بت‌های محلی رو (سفر داوران، فصل ۲:۱۶-۱۹). 👈بنی‌اسرائیل وقتی رفتن تو کنعان، باید اقوام محلی رو شکست می‌دادن، ولی خب، نصفه‌نیمه کار کردن. یه سری شهرهای مهم مثل غزه و اشدود همچنان دست فلسطینی‌ها موند و عملاً اونجا پایگاهشون شد (سفر داوران، فصل ۱:۱۸-۱۹). خلاصه، کم‌کم مردم بنی اسرائیل به جای اینکه به خدا تکیه کنن، رو آوردن به بت‌پرستی و بعل و عشرا 🪨 رو می‌پرستیدن. همین شد که هر وقت از خدا فاصله می‌گرفتن، دشمنای محلی مثل فلسطینی‌ها سر و کله‌شون پیدا می‌شد و بنی‌اسرائیل رو حسابی اذیت می‌کردن (سفر داوران، فصل ۲:۱۱-۱۳). ⚔تو این هرج‌ومرج، شمشون از راه رسید. یه جورایی قهرمان داستان بود، ولی داستانش اون‌قدر بالا و پایین داشت که هر چی بگم کمه.🧐 شمشون از طایفه دان بود و از بچگی به خدا تقدیم شده بود. موهاش نباید کوتاه می‌شد، چون قدرتش تو همون موهای بلندش بود🧔🏻‍♀. یه روز که اعصابش خورد بود، با یه استخون فک الاغ هزار تا فلسطینی رو لت و پار کرد😐 (سفر داوران، فصل ۱۵:۱۴-۱۶) ولی قضیه وقتی خراب شد که شمشون دل داد به دلیله، یه دختر فلسطینی. دلیله هم زرنگ بازی درآورد و راز قدرت شمشون رو ازش کشید بیرون. بعدش موهاشو کوتاه کرد و فلسطینی‌ها هم ریختن سرش و دستگیرش کردن (سفر داوران، فصل ۱۶:۴-۲۰). از اون به بعد، دیگه زندگی شمشون یه تراژدی تموم‌عیار شد. قسمت هفتم بخش اول 🕊‌ 🌸🕋👉@Sedrah👈🕋🌸