هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃 🔻قسمت هشتاد و دو 💟اين را بارها مشاهده کردم که شخصيت هاي فرهنگي و افرادي که کار
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃 🔻قسمت هشتاد و سه ✳.....هر چه مي گوييم مراقب باش اما انگار متوجه نمي شود، اين رزمنده شجاعانه جلو مي رود و راه را براي بقيه ي نيروها باز مي کند. 🔳هادي نه ترس را مي فهميد و نه خستگي را ... يک بار فرمانده محورجلوي خود هادي اين حرفها را زد 🌀هادي وقتي اين مطالب را شنيد، گفت: جلوي دشمن نبايد ترس داشت،ما با شهادت ازدواج کرده ايم. 🌟هادي به عنوان تصويربردار به جمع آنها پيوسته بود، او تصاوير و فيلمهاي خاصي را از نزديکترين نقطه به سنگر تکفيري ها تهيه مي کرد. 💟از ديگر کارهاي او رساندن آب و تغذيه به نيروهاي درگير در خط مقدم بود. 📌اما مهمترين کار فرهنگي هادي برگزاري نمايشگاه دستاوردهاي حشدالشعبي در ايام اربعين بود. 🔗هادي اصرار داشت کارهاي فرهنگي رزمندگان عراقي به اطلاع مردم و شيعيان رسانده شود. 🔘لذا راهپيمايي اربعين را بهترين زمان و مکان براي اين کار تشخيص داد. واقعاً هم تفکر فرهنگي او جالب بود. ⭕هادي يک چادر در نيمه راه نجف به کربلاراه اندازي کرد و نمايشگاه تصاوير نبرد با داعش را با چينش مناسب در مقابل ديد زائران کربلا قرار داد. ⚫برادر ناجي مي گفت: هادي براي اين نمايشگاه خيلي زحمت کشيد. کار عقب بود و کاروانها از راه مي رسيدند. ❇هادي گفت که شبها کمتر بخوابيم و کار را به نتيجه برسانيم. طي چند شبانه روز هادي بيش از سه ساعت نخوابيد. کار به خوبي انجام شد و مخاطب بسياري داشت. 📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری