نیمه شب با صدای گریه بیدار شدم دیدم عزیز کمی دورتر مشغول راز و نیاز و مناجات و گریه است. کنارش رفتم و گفتم: جوان مگر چی کار کرده‌ای که‌ این‌طور به درگاه خدا ضجه می‌زنی و طلب آمرزش می‌کنی؟ تو که گناهی نداری من پيرمرد گنهکار بايد اين جور در پیشگاه خدا ناله کنم با چشمان خیسش گفت: من هنوز پاک نشده‌ام، اگر پاک شده بودم تا حالا به شهادت رسيده بودم... 🥲💔 🕊🌱