اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مُسمّط مربّع - شهادت حضرت ام البنین سلام الله علیها اگرچه غصّه و غم‌های او حساب ندارد به دَهر دَغدغه‌ای جز غمِ رباب ندارد همیشه گفته چرا مشکِ پاره آب ندارد صدای العطشِ بچه‌ها جواب ندارد شبانه‌روز فقط روضه‌خوان و سینه‌زن است زبان گرفته بمیرم حسین بی‌کفن است اگرچه یک سِپر از چارْ تا پسر مانده اگرچه داغِ عزیزان روی جگر مانده دو دست و مشک و عَلم نیستند و درمانده هنوز مضطرِ سرها و دردِسر مانده شبیهِ فاطمه در روضه می‌رود از حال چه آمده به سرِ شاهِ تشنه در گودال چه روضه‌های عجیبی چه دست‌وپا زدنی چه زخم‌های عمیقی چرا تو بی‌کفنی چرا به گرگ رسیده عبا و پیرهنی چه روی نیزه... چه کنجِ تنور... عشقِ منی چه آمده به سرِ تشنه کام واویلا حریمِ حیدر و بزمِ حرام واویلا شنیده‌ای همه‌یِ قصّه‌های قافله را صدای قهقهه‌یِ شمر و زَجر و حرمله را عذابِ جای لگدها و ردِّ سلسله را یهود داده چنین پاسخِ مباهله را سرِ شکسته شده باز روی نیزه شکست به ضربِ مُشت‌ولگد دنده‌هایِ روضه شکست نوای نوحه‌یِ اُمُّ‌البنین حسینم وای دو دست و مشک و علم بر زمین حسینم وای خرابه خانه‌یِ ناموسِ دین حسینم وای به روی گونه‌یِ گل ردِّ کین حسینم وای بقیع و کرب‌وبلا روضه‌خوانِ اربابند هنوز منتظرِ جلوه‌های سردابند ۹۹/۱۱/۷📃 @sehreashk