اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مصیبت - شام غریبان امام حسین علیه السلام سُمها وجودِ یاسمنش را کبود کرد جسم امیرِ بی کـفنش را کبود کرد آتش رسید و کودکی از ترس می دوید امّا لگـَد تن و بدنش را کبود کرد بررویِ نیزه پیشِ دو چشمِ نگار بود شلّاقـها تمامِ تنـَش را کبود کرد از گوشِ گُل کشید کسی گوشواره را سیلی زد و لب و دهنش را کبود کرد حرف از اسارت و غمِ ناموس و معجری... گودال و دست و پا زدنش را کبود کرد انگشت را برید و به انگشتری رسید از غصه رویِ طفل و زنش را کبود کرد افتاد یادِ روضه یِ زهـرِ هلائل و... آنجا که کینه ها حسنش را کبود کرد فریادِ العجل زد و با دستِ بسته رفت این ندبه صورتِ سخنش را کبود کرد @sehreashk