اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مثنوی_ میلاد حضرت زینب سلام اللّه علیها مثنوی دارد طرب  دارد شعف  دارد نجابت لحظه‌ای که می‌شود تصویر  قابِ انقلابَت اِنقلاب نور و ایثار و وفاداری و عشقی عاشقِ سلطانِ عشقی ماه‌بانویِ دمشقی آسمان گهواره‌ات را دیده و تعظیم کرده بانویِ عالم تو را ختمِ رُسل تکریم کرده دخترِ زهرایِ اطهر  کوثرِ مولایِ قنبر برده‌ای دل از حسن با خنده در آغوشِ دلبر اشک‌هایِ هجر و بی‌تابی شده لبخندِ شادی روزِ اوّل نَه تو دل را از اَزل بر یار دادی نَه فقط لبخند که جانِ تو نذریِ نگار است بی‌قرارِ یاری و بی تو قرارت بی‌قرار است ای قرارِ قلبِ آرام و قرارِ هر دو دنیا زینبِ کبری  گلِ زهرا عزیزِ جانِ بابا سینه‌ات سنگِ صبورِ راز‌هایِ مجتبایی روضه‌خوانِ روز‌هایِ داغِ دشتِ نینوایی دیگران تنها شنیدند و تو دیدی با دو دیده دست‌و‌پا می‌زد...زبانم لال...خنجر می‌بریده خنجری پشتِ سری از رویِ کینه ضربه می‌زد مادری از حال رفت و دختری بر سینه می‌زد آن غروبی که طلوعِ شمس را بر نیزه دیدی مثلِ مادر طعمِ سیلی و لگد با هم چشیدی پایِ نیزه همسفر با خولی و شمر و سنانی بی‌حیایی پَرت کرده پیشِ پایت تکّه‌نانی قاتلت شد اِزدحام و سنگِ بام و بزمِ شامی قلبِ تو شد ریش وقتی نیش می‌زد آن حرامی اِنتقامِ بدر و خیبر را تماشا می‌کند  وای خیزران می‌کوبد و زخمی دهان وا می‌کند وای پاسخِ دندان‌شکن شد ماٰ رَاَیْتْ  اِلّٰا جَمیلاٰ ندبه می‌خوانی و می‌گویی بیا اُمّیدِ زهرا @sehreashk