اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزلمصیبت هشتم محرّم حضرت علی اکبر علیه السلام
پریشان میکنی بابایِ خود از بس پریشانی
چه پیکاری؟! چه میدانی؟! چه جانانی؟! عجب جانی
ببین تازهجوانم پیر شد در روضهات بابا
چرا دَرهم شدی اینقدر در صحرایِ حیرانی
به هر سویی نظر انداختم دیدم نشانت را
ببین حُبِّ علی دارد در این صحرا چه تاوانی !!!
پرِ تو مثلِ زهرا وُ سرِ تو مثلِ مولا شد
برایم روضهیِ مادر پدر را خوب میخوانی
انارِ سرخِ من افتادی و شد دانههایت پخش
تفحُّص میکنم این دانهها را در بیابانی
به رویِ بوریایی چیدم امّا نامرتّب شد
علی تمثالِ تو شد مثلِ گودالِ پریشانی
چه آورده به روزم نیزه وُ شمشیر وُ تیر وُ سنگ
چه کرده با تنت قیچی؟! که با این چشمِ بارانی ....
برایت روضه میخوانم میانِ ندبه میگویم
بیا اِی منتقم بر دردِ ما تنها تو درمانی
📄۱۴۰۳/۴/۲۲
#غزل #هشتم_محرم #کربلا #حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#حسین_ایمانی
@sehreashk110