سیّدِ پر ماجرا
﷽ دیروز بعدازظهر یه عزیزی از رفقای جهادی حالش بد شده بود ظاهرا قلبش به مشکل خورده بود خدا به ذهنم
چند روز بود حسابی ساقهای پام سرما میخورد از ساق پام، سرما میرفت تو تمام بدنم و جونم یخ میکرد دیشب بعد از حجامت رفیقمون ساق بندهای پشمی و زانو بند بهم داد از امروز صبح اینارو پوشیدم امشب بخودم نگاه کردم دیدم زیر پتو نیستم اتاق از دیشب سردتر بود ولی من پتو روم ننداخته بودم دیشب اتاق گرم‌تر بود ولی من زیر پتو سردم بود همون لحظه متوجه شدم آهان برای ساق و زانو بندهاست وای خدا چه تاثیری داره باز من شروع کردم دعاش کردم خدا خیرش بده و خدا پدر و مادرش رو بیامرزه و....😄 آره اینجوریاست جامعه مهدوی اینه حالا با همین برنامه اگه خدا بخواد یه اتفاق جالب دیگه در حال رخ دادنه ان‌شاءالله برات بیشتر توضیح میدم @seiiedepormajara