🔴داستان واقعی دختری بنام فاخته امروز روز خواستگاری است مثلا، اما از داماد خبری نیست.دو زن و مرد مسن و مومن که مادر و پدر داماد بودن فقط حضور داشتند. اصلا داماد حتما کسر شانش بود در این آلونک را بزند و دختر بخواهد.از دل فاخته گذشت نکند عقب مانده ای چیزی باشد و بر فکر خودش خندید. فاخته صحبتها را از اتاق میشنید که می گفتن..... ادامه در کانال زیر سنجاق 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/50397300C396b6861f9