هدایت شده از تبلیغات دخترونه💓
حالت تهوع داشتم که صدای خشنش اومد: -چته آنا؟ من میام نزدیکت حالت بد میشه!؟ نزدیک اومد که دوباره حالم بهم خورد: - وای آریا ویار دارم بهت حالم بدمیشه! خشن به سمتم اومد: -‌گوربابای بچه! دوهفتس نتونستم حتی دست کسی و که مال خودمه بگیرم! تو حق منی حق نداری ازم دوری کنی آنا! خواستم چیزی بگم که.....🔥❌😻 https://eitaa.com/joinchat/4099801263Cba055b6c4d آریا مرد آزادی که از دبی برگشته دل میده به ته‌ تغاری خاندان که 15سال از خودش کوچیکتره.. اما با رسیدن خبر نامزدی آنا، اونو شب عروسی‌ می‌دزده و...🤤♥️👀