فرید کشاورز مویدی قبول وکالت و مشاوره حقوقی
*🔵 قسمت یازدهم بیانات سردار مشفق* *🔫 ازاذل و اوباش و مهدی‌ هاشمی رفسنجانی !* *💣 امروز متهم در اختی
*📚 بازخوانی اعترافات برخی آشوبگران فتنه 88 - اعترافات یک عضو ارشد حزب کارگزاران درباره آشوب ‌های ۸۸ :* *☑ کلیت نظام را نشانه رفته بودیم* *🔸 متهم ( آقای جهانبخش خانجانی ) در اظهارات پايانی خويش چنين نگاشته است :* *📝 «...امروز که از زاويه‌ ی ديگر می ‌نگرم و پس از حدود دو ماه در زندان و نگاه به رفتارها و کردارها ، می ‌بينم که وقتی نفس حاکم شود و خدا فراموش شود چه کارها که نمی شود ( صرف ‌نظر از اينکه محاکمه شوم و در قبال جرم ‌های مطرح ‌شده چه نتيجه‌ ای بگيرم ) برای ماندن در قدرت و يا به پايين کشيدن کسی از قدرت چنان به حقيقت پشت پا می ‌زنيم و يا مغرور می شويم که از فهم حقيقت باز می ‌مانيم. درست است که در يک جامعه معضلات و مشکلات ممکن است نارضايتی ‌هايی را ايجاد و شورش ‌هايی صورت گيرد ، اما اينکه ما بهترين شهد و شيريني را به شرنگ تبديل کنيم ، اين از نابخردی سياسی گذشته ، بلکه يک خبط سياسی و شايد خيانت سياسی بشود ناميد . در يک نگاه کلي شايد بشود تمام فعاليت ‌های خودمان را در قالب فعاليت تبليغاتی توجيه کنيم ، اما وقتي وجدان را قاضی قرار می دهيم و خدا را بر اعمالمان ناظر قرار می ‌دهيم متوجه می شويم که کجا به خودمان دروغ می ‌گوييم و يا سر خودمان کلاه ميگذاريم. در چهار سال اخير ( ۸۴-۸۸ ) اگرچه نوک حمله‌ ها به ‌سمت آقای احمدی نژاد و دولتش بود ( صرف‌نظر از ضعف ‌هايي که داشت ) ليکن نيش ‌های ما متوجه کليت نظام بود ، درحالی ‌که اگر به راه و انديشه‌ ی امام توجه می کرديم ، امام دو چيز را به ما سفارش می ‌نمود : 1⃣ حفظ نظام که حفظ آن را از اوجب‌ واجبات می دانست. 2⃣ پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا به کشورتان آسيبی نرسد.* *✅ متأسفانه ما به اين سفارش ‌ها نگاهي نابخردانه و بعضاً نادرست داشتيم . می توانستيم به ‌جاي طعنه ‌زدن ‌هاي نيش ‌دار ، مردانه برويم خدمت رهبری و ديدگاه‌ هايمان را بگوييم و يا بگذاريم ايشان نقدهايش را نسبت به ما مطرح کند. (جلد دوم پرونده ، صفحات 431ـ458)* *☑ گوشه‌ ای از نقش مالی مهدی هاشمی در تخريب دولت* *🔷 سه شب يا چهار شب مانده به انتخابات ، آقای مسعود باستانی آمد پيش ما که يک چيزی آماده کردم که می ‌خواهم برايم چاپش کنی ، قبل از اينکه ببينيم ، گفتم ما که پول نداريم ، گفتم چيست و ديدم شب ‌نامه ‌ای درست کرده عليه رئیس جمهور وقت ( به نام موج ) ، گفتم ببر پيش علی هاشمی ( برادر زاده اکبر هاشمی رفسنجانی ) ، گفت علی هاشمی چاپ نمی ‌کند. دو شب بعد آمد پيشم و گفت 20 ميليون از مهدی هاشمی گرفته‌ ام و چاپ کرده ‌ام و تو پخش کن ، ساعت 12 شب بود ، گفتم اصلاً امکان ندارد... بعداً هم نفهميدم که چگونه آنها را توزيع کرد. ( صفحات 443ـ450 پرونده )* *☑ پروژه‌ ی 90 سياسی* *🔷 وی در ادامه‌ ی اظهاراتش در ص 42 از جلد اول پرونده ، تهيه و توزيع سی‌ دی موهن « نود سياسی » را انکار کرده ولي صراحتاً اقرار کرده است که در جلسه‌ ی رسمی ستاد انتخاباتی مربوطه ، خطاب به حضار ، محتويات اين سی‌ دی را تأييد کرده است ؛ با اين عبارت که: «... درخصوص محتوای سی‌ دی صحبت شد ، که گفتم اين سی ‌دی محتوای مناسبی دارد و می ‌تواند افشاگر خوبی باشد ...» در ادامه ، وقتي به متهم تذکر داده می ‌شود که مستندات کافی وجود دارد و شايسته است وی با صداقت لازم حقايق را بيان نمايد ، وي صراحتاً اقرار می ‌نمايد يک بسته‌ ی پنجاه‌ تايی سی ‌دی « 90 سياسی » را به يکی از اشخاص حاضر در همان جلسه ، تحويل داده است . ( جلد اول پرونده ، صفحه‌ ی 44)…* *📝 ادامه مطلب👇* http://kayhan.ir/fa/news/153338 📝 کانال رسمی صراط المستقیم سروش http://sapp.ir/seratalmostaghim ایتا https://eitaa.com/seratalmostaghim2