صراط المستقیم
*📚 قسمت دوازدهم : یک نگاه به زندگی پر ماجرای سید محمود دعایی / حسین قاسمی* https://www.parsine.com/
*📚 قسمت سیزدهم : یک نگاه به زندگی پر ماجرای سید محمود دعایی / حسین قاسمی* https://www.parsine.com/fa/news/272342/یک-نگاه-به-زندگی-پرماجرای-سید-محمود-دعاییحسین-قاسمی *✅ بخش دوم : امداد های غیبی* *☑ آقای ⛔ سید محمود دعایی ⛔ در مرز عراق دستگیر می ‌شود ، ولی امدادهای غیبی ادامه می ‌یابد و این بار شیعیان در پلیس مرزی عراق او را نجات می‌ دهند :* *📝« افسر بازداشت ‌کننده من ، به افسر دیگری که آنجا بود گفت : ایشان مدعی است که از فاو آمده اما از ایران آمده است ... او از ایران آمده و باید تحویل ایران بشود ... خلاصه افسر گشت من را تحویل داد . گفتم : می‌ خواهم نماز بخوانم ، سجاده دارید ؟ دیدم که افسر کشیک سجاده آورد و مهر گذاشت . فهمیدم که شیعه است . آن افسر قبلی که افسر گشت بود ، شیعه نبود ... وقتی من می ‌خواستم نماز بخوانم افسر گشت پشتش به من بود . افسر پاسگاه به من اشاره کرد و گفت : او از ما نیست و با انگشتش طوری فهماند که یعنی این شیعه نیست و تو نگران نباش . من خیالم راحت شد و فهمیدم در تضارب آرای این دو نفر ، افسر پاسگاه به این نتیجه رسیده که به من کمک کند ... خلاصه افسر گشت رفت . افسر کشیک کسی را فرستاد که یک سواری از سواری ‌هایی که به طرف بصره می ‌رفتند آورد . به راننده‌ اش تأکید کرد که ایشان را به بصره ببرید . به من هم گفت: برو به فندق الرضا که مسافرخانه مخصوص شیعیان است . اسم یکی از دوستانش را هم برد [ و ] گفت : برو پیش او .»* *☑ آزارهای عوامل رژیم پهلوی علیه آقای ⛔ سید محمود دعایی ⛔ و متقابلاً امدادهای غیبی در بغداد و نجف همچنان ادامه دارد :* *📝« ایادی سفارت ایران تهدیدهایی می ‌کردند ... یک دفعه به خاطر این‌که مرا اذیت کنند ، کسی را به خانه ما فرستادند ، کیف مرا از جیبم بلند کرد . توی آن کیف کارت شناسایی و کارت تردد به ساختمان رادیو [ بغداد ] بود . این کارت را دزدیده بودند . بعد در منزل یکی از دوستان ما ، که به منزل سید عبدالهادی شیرازی ( کانون تجمع علما و فضلای نجف ) تردد داشت، انداخته بودند تا مرا افشا بکنند و بگویند فلانی کارت تردد دارد .»* *☑ آقای ⛔ سید محمود دعایی ⛔ گوینده بخش فارسی رادیو بغداد بود و این مسئله برای روحانیون مقیم عتبات مسئله پنهانی نبود و طبعاً داشتن کارت شناسایی و کارت تردد به رادیو بغداد نباید مطلب عجیب و افشاگرانه ‌ای تلقی می ‌شد . آیا منظور کارت شناسایی و کارت تردد به جای دیگر بوده است که می‌توانست افشاگرانه باشد ؟ کارت شناسایی و کارت تردد کدام نهاد عراقی می ‌توانست این‌ قدر مهم باشد؟‌* *☑ و سفرهای مخفی آقای دعایی به ایران با مدارک و هویت جعلی ادامه دارد و امدادهای غیبی همچنان حافظ اوست برغم این‌که حتی « سازمان مجاهدین خلق » هم می‌ خواهد او را به ساواک لو بدهد :* *📝« مرکزیت سازمان [ مجاهدین خلق ] تصمیم گرفته بود ، در سفر سومی که من در مشهد هستم ، گزارش مرا به ساواک بدهد . نظرشان هم این بود که اگر من دستگیر شوم این اتفاق دو فایده برای سازمان دارد ... یک روز که با بلد ( راهنمای قاچاق ‌بر افغانی ) حرکت می‌ کردم احساس کردم که تحت تعقیبم . یک نفر از فاصله ده متری خودش را به سرعت به من رساند و به سمت من هجوم آورد . اگر من اینجا با دیدن او فرار می ‌کردم متوجه می‌ شد که خودم هستم . برای این‌که رد گم کنم خیلی خونسرد و آرام با همراهم صحبت کردم . مهاجم در حدود یک دقیقه در فاصله نیم متری به دنبال ما راه افتاد . من هم یک بحث انحرافی را با همراهم آغاز کردم ... آن شخص هم که آرامش ما را دید شک کرد و رفت . یک بار دیگر هم متوجه شدم در تعقیب من‌ اند . بعداً متوجه شدم و از راه های مطمئن اطلاع پیدا کردم که سازمان در آن زمان به این نتیجه رسیده بود که مرا در آن سفر لو بدهد .»*   *📝 پایان* *📝 لینک کوتاه :*  parsine.com/0018qc *👤 حسین قاسمی* *📚 پی نوشت :* *👤 علی اکبر رائفی پور : دشمنان از ابتدای انقلاب افراد خود را نفوذ دادند ، عده‌ای برای کشتن نفوذ کردند مانند کشمیری .* *☑ وی با اشاره به خطر نفوذی ‌های انقلاب گفت : افرادی تا پیش از انقلاب برای ساواک کار می ‌کردند و اخبار بیت امام خمینی را به ساواک می ‌دادند ؛ اما پس ‌از آن انقلاب ، این فرد لباس خود را عوض کرده و با cia و موساد همکاری کردند ( مانند سید محمود دعایی )* *📝 ادامه در لینک زیر :* http://www.dana.ir/news/1384253.html 📝 کانال رسمی صراط المستقیم سروش http://sapp.ir/seratalmostaghim ایتا https://eitaa.com/seratalmostaghim2