🍀ایثارنسبت به همسایه ورشکسته
🍃🌺🍃🌺🍃
🍃يكي از فرزندان جناب شيخ نقل ميكند: پدرم يك شب مرا از خواب بيدار كرد و دو گوني برنج از منزل برداشتيم، يكي را من حمل كردم و ديگري را خودش. برديم در خانه پولدارترين فرد محل خودمان، ضمن تحويل آن به صاحب خانه گفت: « داداش! يادت هست انگليسها مردم را بردند در سفارتخانه خود و به آنها برنج دادند و در عوض هر يك دانه آن يك خروار گرفتند و باز هم آنها را رها نميكنند! » با اين شوخي برنجها را تحويل او داديم و برگشتيم. صبح آن روز مرا صدا زد و گفت: « محمود! يك چارك برنج نيم دانه بگير و دو ريال هم روغن دنبه، بده به مادرت تا براي ظهر دم پختك درست كند »! در آن هنگام، اين گونه حركات پدر براي من سنگين و نامفهوم بود، كه چرا آن چه برنج در منزل هست را به پولدارترين فرد محل ميدهد در حالي كه براي نهار ظهر بايد برنج نيم دانه بخريم!؟ بعد فهميدم اين بنده خدا ورشكسته شده و روز جمعه مهماني مفصلي در خانه داشت.
🔰منبع:کیمیای محبت از
#شیخ_رجبعلی_خیاط
#امام_زمان
🥀
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🥀