اي آخرين ستاره که تاخير مي کني من زود آمدم، تو چرا دير مي کني من زود آمدم به يقيني که خواب رفت خوابي که اي نيامده تعبير مي کني اي آخرين ستاره که با خنده اي زلال شب را اسير صبح فراگير مي کني تنها کجا بهانه ابري که چشم ماست تنها کجا صبوري تقدير مي کني؟ با من بگو، نرفته به صبح تو مي رسم يا آن که وعده وعده مرا پير مي کني؟!