بسم رب المهـ(عج)ـدی ....
مأمور شده بود شبانه خانه امام را غارت نماید.
از نردبان بالا رفت.
تاریک بود ...
متحیر به دنبال راهی میگشت که وارد خانه شود.
با صدای مهربان و دلنشین خطابش قرار دادی و فرمودی ...
صبر کن سعید،
صبر کن چراغی برایت بیاورم.
مولای مهربانم. هادی امت ...
راه گم کرده ایم در ظلمتکده دنیا ...
خسته ایم و حیران ...
دستمان را بگیر و در دستان پاره قلبت، مهدی ات قرار بده تا همچون تو چراغی فراسوی کوره راه های پر پیچ خم دنیا،برایمان برافروزد و هادی مان شود ...
که مادام که شما، کوکب های هدایت، هادی باشید، احدی گم نخواهد شد.
سه شنبه ای دیگر از راه رسید ....
قرار ما سه شنبه نوزدهم بهمن ماه ۱۴۰۰
#میدان_عاشقى.
در این شب سیاهم، گم گشت راه مقصود
از گوشه ای برون آی، ای کوکب هدایت
وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَأْخُذُ بِحُجْزَتِهِمْ وَ یَمْكُثُ فِی ظِلِّهِمْ ...
@seshanbemahdavi