🔻نقلیّاتِ رأیساز و شبههتراش:
استفادهی ابزاری از رهبر انقلاب
🖊مهدی جمشیدی
۱. رهبر انقلاب در در طول دهههای گذشته، بارها تصریح کردهاند که بنای ورود در امور اجرایی را ندارند و ولایت فقیه، به معنی «هدایت کلّی انقلاب» است و نه به معنی حضور در جزئیّات. رهبر انقلاب به دلیل «مطلقهبودنِ» ولایت فقیه، از حق مداخله برخودار است و میتواند در همهی امور حضور یابد و نباید تصوّر کرد که اختیارهای ولیّفقیه، محدود به مواردی است که در اصل صدوده قانون اساسی آمده است، اما مسأله این است رهبر انقلاب میخواهد قانون و کارگزاران، تعیینکننده باشند و ساختار سیاسی، وابسته به شخص نباشد و بتواند به صورت طبیعی و روندی، به حرکتش ادامه بدهد. از طرف دیگر، بر اساس نظریهی «مردمسالاری دینی»، برخی از انتخابها و تصمیمها به مردم واگذار شده و رهبر انقلاب در این قلمرو، به نظر مردم احترام میگذارد و به تعبیر خودشان، از نظر مردم، «پیروی» میکند. ایشان نمیخواهد بخشهای مختلف حاکمیّت، بیاختیار و بیاراده باشند و همهچیز، از یک شخص برخیزد و مردم نیز از اثرگذاری واقعی، برکنار بمانند. ولیّفقیه میخواهد هم حاکمان و هم مردمان، رشد سیاسی بیابند و این از مسیر تجربه و نظرورزی و مسئولیّت و اختیار، ممکن است. این نظامِ سلطنت است که شاه، به جای همه فکر میکند و تصمیم میگیرد و برای هر امری باید به سراغ شاه رفت. ولایت فقیه، صورتِ دینیِ سلطنت نیست و استبداد آشکار و پنهان، هرگز با ولایت فقیه جمع نمیشود.
۲. ارجاعات متعدّد و صریح رئیسجمهور به رهبر انقلاب در جلسهی رأی اعتماد، توانست بسیاری از نمایندگان را منفعل سازد و در نهایت، همهی وزرای پیشنهادی رأی آوردند؛ چنانکه متأسفانه حتی وزیر خارجهی پیشنهادی نیز خودش را به رهبر انقلاب ارجاع داد و مخالفت با خودش را به معنی ناولایی بودن مجلس تفسیر کرد. من از جلسهی خصوصیِ رهبر انقلاب با رئیسجمهور، اطلاعی ندارم، اما میدانم سنّت و سیرهی رهبر انقلاب، هیچگاه مبتنی بر «فضاسازی» در برابر اختیارهای قانونیِ مجلس نبوده و ایشان نخواسته با بیان نظراتش، مسیر و مدار انتخاب واقعی و تصمیم مستقل را تغییر بدهد؛ اما کسانی همواره کوشیدهاند با بیان «نقلیّات» و «شنیدهها» از ایشان، به تصمیمگیریهایی که در مدار رایج قانونی هستند، جهت بدهند و به نام «ارادهی رهبر انقلاب»، ارادهی خودشان را حاکم کنند. دراینحال، روشن است که رهبر انقلاب، هزینهی گرایشها و سلایق سیاسی میشوند و اگر حاصل این تصمیمها ناصواب باشد، ایشان نیز در افکار عمومی، «شریک» و «سهیم» شمرده خواهند شد. از این گذشته، اثرگذاری نقلیّات از رهبر انقلاب بر مجلس در جایی که امور، مطابق قانون در حال انجام هستند و مجلس باید از اختیار خویش استفاده کند و آزادانه و مستقل نظر بدهد، به «صوری» و «سفارشی» شدن مجلس خواهد انجامید. تصمیمهایی که در سایهی این نقلیّات گرفته میشوند، دیگر تصمیم نیستند و دیری نخواهد گذشت که جریان روشنفکریِ سکولار بر اساس همین بدعتهای ناصواب، اینگونه تصویرسازی خواهد گرفت که در پشتصحنهی سیاست ایران، رهبر نشسته و کارگزاران، همچون «عروسکهای خیمهشببازی» هستند و «جمهوریّت» با نظریهی ولایت فقیه، سازگار نیست.
۳. در دورهی حاکمیّت اصلاحطلبان - که رئیسجمهور کنونی نیز به آن تعلّق سیاسی دارد - بارها گفته شد که رهبر انقلاب، عملکرد فراقانونی دارد و ولایت فقیه، قانون را بلعیده و نهادهای انتصابی، نهادهای انتخابی را تهی کردهاند و جمهوریّت، به یک انتخابات حداقلی فروکاهیده شده است و دولت و رئیسجمهور، بیش از یک تدارکاتچی نیست. نیروهای فکری جریان اصلاحات، با تعابیری همچون «دولت پنهان» و «هستهی سخت قدرت» و «سلطانیسم»، به رهبر انقلاب کنایه زدند و ایشان را در برابر مردمسالاری تعریف کردند. اینکه در اغتشاشهای اخیر، نسبتِ «دیکتاتوری» به ایشان داده شد، حاصل بذری بود که دههها، رسانههای اصلاحطلبیِسکولار در ذهن برخی کاشته بودند. محمد خاتمی در آغاز ریاستجمهوریاش، به رهبر انقلاب گفته بود که من فقط در چهارچوب قانون با شما تعامل خواهم داشت؛ کنایه به اینکه من ولایت فقیه را درچهارچوب قانون میپذیرم و حجّیّت ولیّفقیه را برآمده از قانون میدانم و نه شرع و نیابت امام معصوم - علیهالسلام - اما چندی بعد که خودِ او در دولت با دشواری مواجه شده بود، از رهبر انقلاب، توقع گشایش فراقانونی - و در واقع، حکم حکومتی - داشت. جریان اصلاحطلبیِ سکولار، چنین اوصافی دارد؛ استفادهی ابزاریِ امروزِ اینان از رهبر انقلاب، طلبکاری فردای آنها را در پی خواهد داشت و دوباره رهبر انقلاب به کانون حملههای رسانهای آنها تبدیل خواهد شد. سخن آنها این است و خواهد بود که رهبر انقلاب، «مداخلات پنهان» دارد، اما «مسئولیّت تصمیمها» را متوجّه دیگران میکند.
https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60