📆 مطالبی پیرامون شناخت "دانشجوی واقعی" به مناسبت روز دانشجو؛ (۱۶ آذر)
🔹 حضرت امیر علیهالسلام در حدیث کمیل میفرماید: «النَّاسُ ثَلَاثَةٌ: عَالِمٌ رَبَّانِیّ»؛ دانشمند متصل به دستگاه ربوبی که حرفش از آنجا، فکرش از آنجا، رفتارش هم از آنجاست.
«وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ»؛ دانشجویی که فهمیده که عالم ربانی شدن، سعادت دنیا و آخرت است فلذا در پی آن افتاده است و هیچ هدف دیگری ندارد که اگر همین
#دانشجو غذا را آوردند موقع افطار در خوابگاهش دادند و فهمید که یادشان رفته به اتاق کناری بدهند، او به تنهایی نمیخورد یا آن غذا را قسمت میکند یا اصلاً خودش گرسنه میماند. این دانشجو پی این عالم ربانی را میگیرد تا از این راه این باب این سعادت بر دلش گشوده بشود. «عَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ»؛ نجات را برای کسی میگویند که دنبالش هستند تا بگیرندش و در پی نجات است یا گرگی دارد او را تعقیب میکند!. این گرگ درونی، این ناشایستیهای اخلاقی که در ما - در بنده - هست از کودکی و متحجر و جامد شده و فرمانده وجود من شده، از اینها چطور نجات پیدا کنم؟! دانش را برای این میخواهم.
حالا شما ببینید در نظر ما
#علم، دانش، صنعت، هنر برای چیست و به نظر حضرت علی علیهالسلام دانشجویی برای چیست؟!
«مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ»؛ یعنی کسانیکه در این دنیا به فکر این مسائل افتادهاند که نجات پیدا کنند؛ زیرا خودشان را در معرض خطر و گودال سقوط میبینند، میخواهند نجات پیدا کنند با علم، با کتاب، با مطالعه، با کلاس و اینها.
«وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ»؛ و عموم مردمی هم که در دو دسته اول نیستند، در حکم پشه و مگسهایی هستند که در اختیار این هوا و باد و طوفاناند که هیچجا نمیتوانند از خودشان یک وزنی داشته باشند که حتی چند لحظه بمانند. دستگاه هوا و تَمَوُّج هوا بر آنها حکومت میکند و این طرف و آن طرفشان میبرد!.
آنوقت آنقدر این مسئله باریک و مهم است که مرحوم استاد شهید مطهری در کتاب سیری در نهج البلاغه وقتی استاد خودش حاج میرزا علی آقای شیرازی را به عنوان عالم ربانی میگوید من شناختم، بعد از آن میگوید: ولی خودم را "متعلم علی سبیل نجات" هنوز تشخیص ندادم که شده باشم!؛ یعنی مقام دانشجو تا اینجا بالا میآید. دانشجویی که در پی سعادتطلبی برای خودش و هم نوعش و مملکتش میباشد که در نظرش این است که فقط علم و دانش و اینها نجاتبخش بشریتاند و ما میخواهیم آن را تحصیل کنیم. دیگر به چیزی دیگر کاری نداریم. ایشان میفرماید: من هنوز خودم باور نکردهام که دانشجوی اینطوری باشم که "مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ " شده باشم و "هَمَجٌ رَعَاعٌ" نباشم.
آدم یک همسر می گیرد، یکمرتبه میبیند که اصلاً فکرش عوض شد، شغلش عوض شد، هَمَّش عوض شد، هدفش عوض شد؛ معلوم میشود این "هَمَجٌ رَعَاعٌ" بوده! خیال میکرده که دانشجوست!. از اول کسی نبوده که دستش را بگیرد و از او دانشجو بسازد.
آدم خیال میکند دانشجوست بعد تا یک پیشآمد میکند، یک کسبی پیشآمد میکند، برادرش میگوید: داداش بیا مترجم بشو، من میخواهم یک فلان تأسیسی را بکنم؛ میبیند که درآمد خوبی است. دیگر از فردا وقتش را کم میکند، تحصیلش را کم میکند و میرود آنطرف!. این اصلاً همان "هَمَجٌ رَعَاعٌ" بوده ولی حالیاش نبوده، خیال میکرده این
#طلبه است، خیال میکرده این دانشجو است.
آنقدر دانشِ بشر شناسی، انسان شناسی و جهان شناسی ارزش دارد و فوق هر الماس و هر طلا و هر جواهری است که هیچچیز نمیتواند برای کسی که طالب او هست، جانشین آن بشود. هیچچیزی نمیتواند خلاء او را پر کند که بگوید حالا دیگر من به آن خواستهام رسیدم، و آن را رها کند.
علامت اینکه انسان دانشجوست این است که هیچچیز انسان را قانع نمیکند و هیچچیز آدم را به خود مشغول نمیکند. اگر دید که هیچچیز فرصتهایش را از دستش نمیگیرد، این دانشجو است. بنابراین بنده که از من گذشته، شما جوانان از خدا بخواهید که آن توفیق دانشجو بودن را انشاءالله به شما لطف کند.
و السلام علیکم و رحمة الله
۷۶/۸/۳
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama