بــــــ🌧ــــاران ڪه شروع می‌شد، زیر می‌ایستاد، تا آنجا ڪه لباسش خیسِ خیس می‌شد و آب باران از محاسن و صورتش می‌چڪید! ڪسی به عجله گفت: یا امیرالمومنین! به سرپناهی بروید... همانطور ڪه لبخند به لب داشت جواب داد: این آبــــ💦ــــــی است ڪه، از نزدیڪی‌های عرش و خــــــ❤️ــــدایم آمده.... 📚الڪافی،جلد۸،ص۲۴۰ 💫 @Seyedoshohada118