قافله به استقبال آمدن به دنبال بشیر آمدن بیرون مدینه به استقبال قافله ی ابی عبدالله .... چی جوری وارد مدینه شدن بماند، هر کی رفت سراغ یه بانویی زن ها اومدن نزد سکینه . همه کنار قبر پیغمبر جمع شدن دیدن دختر علی زینب سلام الله علیها یه پیراهن پاره پاره،یه پیراهن غرق به خون،سوراخ سوراخ رو، رو قبر پیغمبر پهن کردسفره ی روضه رو پهن کرد ... دیدن دیگه نمی شه با زینب حرف زد ... اومدن سراغ سکینه ... گفتن آی بانو از کربلا تا مدینه کجا به شما بیشتر سخت گذشت؟ فرمود هیچ جا برا ما مجلس یزدید نمی شد .... سر بریده ی بابای غریبم میان تشت ... همه مشغول لهو و لعب،خوشگذرانی و می گساری بودن،ما رو به طنابی بسته بودن......ای حسین ..