فصلهای بد خزان بروند غم و‌غصه، ز روح‌و‌ جان بروند یوسفم گر به تخت بنشیند گرگ ها از دیارمان بروند آه مهدی ، ای علی زمان تو‌ بیا تا مترسکان بروند خلق خسته شده ز دین‌خدا فوج فوج‌و‌، یکان یکان بروند آخرالامر این ستمکاران همچو فرعون از میان بروند هم یهود و سعود نابودند هم منافق ز شیعیان بروند سنی و صوفی و کژ اندیشان همه ی زشت مسلکان بروند پیر گشتم‌‌و، منتظر ماندم گرچه هر پیر و‌ هر جوان بروند بهر دیدار چهره ی خورشید من نشستم که ابرها بروند همه شب تا سحر دعا کردم تا دعاها به آسمان بروند که‌خدایا امام ما برسان‌ تا که دجالیان‌ این زمان بروند گرگ ها زوزه هم اگر بکشند شیر آید، دوان دوان بروند حامدا صبر کن‌ که نزدیک است این شیاطین‌و این دَدان بروند 🌸🍃