مصطفی هرجایی که خطری برای انقلاب بود در آنجا حاضر می‌شد در این دیدار پدر شهید صدر زاده گفت: مصطفی از سن 11 سالگی فعالیت های فرهنگی را در سطح مسجد و پایگاه شروع کرد که بعد از آمدن ما به شهریار این فعالیت ها به اوج خود رسید.با جوان‌ها مانوس بود و به بچه ها آموزش می‌داد و سعی می کرد در کلاس‌ها و هیئت‌ها بچه ها را جذب خود کند. در سال 87 وارد حوزه علمیه شد و بعد در دانشگاه رشته ادیان و عرفان را انتخاب کرد و در این زمینه به فعالیت می‌پرداخت. مصطفی هرجایی که خطری برای انقلاب بود در آنجا حاضر می‌شد, زمانی‌که زلزله بم رخ داد فوری برای امدادرسانی به زلزله‌زدگان به بم رفته بود. مصطفی خودش را مسئول می دانست و فعالیت‌هایش در جهت کمک به دیگران و جذب نوجوانان و جوانان بود و معتقد بود که ما باید نوجوانان را برای سربازی امام زمان(عج) تربیت کنیم. تا اینکه بحث سوریه پیش آمد و خیلی تلاش کرد که برود ولی به خاطر داشتن همسر و فرزند اجازه رفتن به او ندادند. مصطفی با اسم و هویت افغانستانی وارد فاطمیون می‌شود و مدتی در عراق و مدتی هم در سوریه فعالیت کرد. ابتدا مربی تک‌تیرانداز بود و بعد فرمانده گردان عمار فاطمیون شد و بعد جانشینی فرمانده لشکر فاطمیون را به مصطفی پیشنهاد دادند و او قبول نکرد و می‌گفت می‌خواهم در وسط میدان باشم و خودش را نوکر می‌دانست و هر وقت از او می‌پرسیدم چکار می‌کنی, می‌گفت نوکری می‌کنم. @seyyedebrahim