#نشاط_معنوی
#داستان_نماز
#کرونا
💠 یک نماز برای دو نفر 💠
🌷 از صبح که شیفت شروع شد همش با خودم کلنجار می رفتم ... امروز روز شهادت حضرت علی علیه السلام هست و من باید کاری کنم...
🌷 اما خب حال بیمارهای بستری طوری نبود که بخوام سر و صدا به پا کنم... باید یه نوحه ای روضه ای کاری... ولی نشد.
🌷 تو خودم بودم و سرکشی به بیمارها ....
اتاق اول که وارد شدم یه آقای میانسالی یه دفعه صدا زد منو...
_ آقا شما آخوندی؟
_ بله درخدمتم.
_ میشه من الان سر ظهر شده نماز بخونم ... شرایطش رو دارم؟؟؟
🌷 من که میدون رو مهیا دیدم همه چیز رو فراهم کردم ... احکام و آداب و همه چیز رو براش توضیح دادم.
تیمم کرد ... نشسته روی تخت.
رو به قبله ...
_ آقا نماز من قبوله؟؟
تو دلم گفتم ای بابا ... منم به امید همین نماز تو هستم امروز.
اشک تو چشمام بود.
_ گفتم اگر یه نماز ازت قبول باشه همین نمازه. هم از تو هم از من!!
جمعه ۲۱ رمضان الکریم (۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹)
بیمارستان کامکار قم
📚 خاطره ای از «طلبه ی جهادی» علی کاظمی.
💠کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا (علیهالسلام)
🆔️
@shaahreza_ir