📚 💠 روز آخر😜 💢 🔹مسئول گروه قبل از اعزام به روستاها همه بچه های طلبه را جمع کرد و گفت فردا که میرید تو روستاها اول کار تبلیغی تون را انجام می‌دید بعد شروع میکنید تک تک خونه ها را سر میزنید😊 🔸 یادتون باشه منتظر مردم نمونید تا بیاند سراغ تون شما میرید سر وقت مردم تو این سرکشی ها هم اگه متوجه شدید یه خونواده ای واقعا دستش تنگه😔 مشکل درمان داره یا از بی شناسنامه ها هستند، یه شماره تلفن و یه شماره کارت از خودشون یا اطرافیان شون بگیرید، ایشالا خود حضرت زهرا کمک میکنه شرمنده شون نشیم . افتاد.🙏 🔹 بچه ها هم یه سری تکون دادند که یعنی حله 👈فردا شب مسئول اعزام از تک تک بچه ها گزارش میگرفت امروز چه کار کردی چی شد شماره کارت و تلفن گرفتی⁉️ 🔸یکی از دوستان که هنوز نوبتشم نشده بود؛ پرید وسط و با یه هول و ولایی گفت: خدا بگم چی کارتون نکنه اینجا که منو امروز فرستادید دو تا دختر هستند که چون جهیزیه شون جور نشده نمیتونند ازدواج کنند😰 دلم خیلی براشون سوخت نمیدونم😖 باید براشون چی کار کرد؟😫 همش هم تقصیر شماست؛ شماهم که گفتید برای جهیزیه کاری نمی‌کنید☹️ منم نه تحقیقی کردم نه پرس و جویی همین طور راهم را کشیدمو اومدم 🚶 🔹مسئول اعزام از این حرف رفت تو فکر🤔 بعدش گفت: آخه خودت میدونی جهیزیه جور کردن الان در توان گروه نیست😐؛ با این پولا که نمیشه جهیزیه تهیه کرد.😅 🔸این رفیق ما هم یکم غرغر کرد و رفت یه گوشه کز کرد و معلوم بود که بی خیال قصه نشده و فردا صبح باز شروع کرد که بیاید یه کاری برا این دوتا دوختر معصوم بکنیم😌 ادامه دارد.... @shababazahra ☝️☝️ 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺