و عشق؛ هرکسی را به خود راه ندهد و به همه جایی ماوا نکند و به هر دیده، روی ننماید.
محبت چون به غایت رسد، آن را عشق می خوانند. و عشق خاص تر از محبت است؛ زیرا که همه عشقی محبت باشد اما همه محبتی عشق نباشد. و محبت خاص تر از معرفت است؛ زیرا که همه محبتی معرفت باشد اما همه معرفتی محبت نباشد.
پس اول پایه، معرفت است
و دوم پایه، محبت،
و سیُم پایه، عشق!
و به عالم عشق _که بالای همه است_ نتوان رسیدن تا از معرفت و محبت دوپایه نردبان نسازد.
[
فیحقیقةالعشق|
شهابالدین سهره وردی]