بسم الله الرحمن الرحیم از ام الرصاص تا خان طومان به قلم آقای مصیب معصومیان... 🌱 خب میشه گفت چهره ی نورانی جَوون سمت راست وادارم کرد به خریدن و خوندنِ کتاب میخواستم ببینم نورانیتی که من تو وجودش احساس میکنم حقیقت داره یا نه .. 🕊 کتاب، روایت زندگی مصیب جوون شمالیِ باغیرتیه که بعد از برادرش محمد علی راهی جبهه میشه آقای معصومیان خاطرات خودشون و تا زمان پایان جنگ تحمیلی بیان میکنن و در ادامه ی خاطرات جنگ، روز نوشت و خاطره ی سفر به سوریه و منطقه خان طومان، همراه با شیرمردان لشکر ٢۵ کربلا رو روایت میکنن... . زیبا بود و شیرین من قسمت جنگ تحمیلی رو بیشتر از سوریه دوست داشتم :) شاید به خاطر شهادت محمدعلی در عملیات 🍁 به نظرم قسمت اول کتاب زیباتره... . و امروز اول سالگرد شهادت شهید محمدتقی سالخورده است فاتحه و صلواتی هدیه کنیم به روح فرمانده گردان خط عمار :) 🍃 از انتشارات شهید کاظمی ۴۶٢ صفحه پ‌ن :بله جَوون سمت راستی شهید محمد علی معصومیان هستن... :) @shabih_abr