👌آخر ای صبح امید! این شب هجران تا کی؟ خدایا!... خدایا! من عشق و شهادت از تو میخواهم؛ من وصال میجویم؛ من به دنبال تواَم... خدایا! کجایی؟... مرا پیش خودت بِبَر. دوری از مهر رُخت، ای مه تابان! تا کی؟/ ریزم از دست غمت اشک، چو باران تا کی؟ نرسد دست به دامان وصالت تا چند؟/ آخر ای صبح امید! این شب هجران تا کی؟ خدایا! من شهادت میخواهم! خدایا! من عاشق تواَم... کلمات و آثارت که اینقدر شیرین و دلنشین اند؛ پس خودت چگونه ای؟... اگر بهشت شیرین است، بهشت آفرین چگونه است؟ ای خدا! خوشا آن دم که در تو گُمَم؛ فاصله ها از میان رفته اند؛ گویی در آغوش تُواَم!... خدایا! چقدر فریاد بزنم؟ مرا از این قفس آزاد کن... من مال تُواَم؛ مرا پیش خودت بِبَر. 🌹قسمتی از وصیت نامه ذاکر اهل بیت شهید بزرگوار عبدالرحیم جباری