خداشناسی از منظر قرآن و نهج‌البلاغه مجلس بیست و نهم: حدود الهی قال الله تعالیٰ: - وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ. سوره‌ی توبه، ۱۱۲. [آنان] ﭘﺎﺳﺪﺍﺭﺍﻥ ﺣﺪﻭﺩ ﻭ ﻣﻘﺮّﺭﺍﺕ ﺧﺪﺍیند؛ ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺭﺍ [ﺑﻪ ﺭﺣﻤﺖ ﻭ ﺭﺿﻮﺍﻥ ﺧﺪﺍ] ﻣﮋﺩﻩ ده. - تِلْكَ حُدُودُ اللهِ وَمَن يُطِعِ اللهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ. نساء، ۱۳. ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺣﺪﻭﺩ ﺧﺪﺍﺳﺖ؛ ﻭ ﻫﺮﻛﻪ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﺶ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻛﻨﺪ، ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ‌ﻫﺎیی ﻛﻪ ﺍﺯ ﺯﻳﺮ [ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ]ﺁﻥ ﻧﻬﺮﻫﺎ ﺟﺎﺭی ﺍﺳﺖ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ؛ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ‌ﺍﻧﺪ، ﻭ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﺎﻣﻴﺎبی ﺑﺰﺭﮒ. - تِلْكَ حُدُودُ اللهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ. بقره، ۲۲۹ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺣﺪﻭﺩ ﺧﺪﺍﺳﺖ؛ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﻧﻜﻨﻴﺪ ﻭ ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ ﺍﺯ ﺣﺪﻭﺩ ﺧﺪﺍ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﻛﻨﻨﺪ، ﺁﻧﺎﻥ بی‌ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﻧﺪ. - تِلْكَ حُدُودُ اللهِ وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ. سوره‌ی طلاق، ۱. ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻭﺩ ﺧﺪﺍﺳﺖ؛ ﻭ ﻫﺮﻛﻪ ﺍﺯ ﺣﺪﻭﺩ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﻛﻨﺪ، ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺳﺘﻢ ﻭﺭﺯﻳﺪﻩ ﺍﺳﺖ. قال امیرالمؤمنین علیه السلام: - إِنَّ اللهَ افْتَرَضَ عَلَيْكُمْ فَرَائِضَ فَلَا تُضَيِّعُوهَا وَحَدَّ لَكُمْ حُدُوداً فَلَا تَعْتَدُوهَا وَنَهَاكُمْ عَنْ أَشْيَاءَ فَلَا تَنْتَهِكُوهَا وَسَكَتَ لَكُمْ عَنْ أَشْيَاءَ وَلَمْ يَدَعْهَا نِسْيَاناً فَلَا تَتَكَلَّفُوهَا. نهج‌البلاغه، حکمت ۱۰۵. همانا خدا واجباتى را بر شما لازم شمرده، پس آنها را تباه نكنيد؛ و حدودى براى شما معيّن فرموده، پس از آنها تجاوز نكنيد؛ و از چيزهايى نهى فرمود، پس حرمت آنها را نگاه داريد؛ و نسبت به چيزهايى سكوت فرمود (نه از روى فراموشى) پس خود را در باره‌ی آنها به رنج و زحمت دچار نسازيد. توضیح حقوق الهی با حدود الهی، در عین شباهت، تفاوت‌هایی هم دارند؛ حقوق الهی بیشتر در اعتقاد به خدا و شکرگزاری به درگاه باری‌تعالی، و نیز تعبد به احکام و عباداتی مانند نماز و روزه و ... مطرح است؛ در حالی که حدود الهی بیشتر ناظر بر آیات الاحکام و مانند آن، و همچنین پیامد مثبت یا منفی رعایت و یا نقض آنها است. در قرآن کریم، در بیان موضوعات مهمی مثل ازدواج و طلاق، زناشویی، ارث، و ... رعایت آنها را حدّ الهی، و نقض آنها را ظلم آشکار (البته در حق خود) دانسته است. همانطور که پایبندی به حدود خدا پاداش الهی را در پی دارد، نقض آنها نیز مستوجب عذاب خواهد بود. حضرت امیر علیه السلام، شخص پیامبر ص را پایبندترین فرد به حدود الهی دانسته (قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اللهِ صلی‌ الله علیه وآله رَجَمَ الزَّانِيَ ثُمَّ صَلَّى عَلَيْهِ ثُمَّ وَرَّثَهُ أَهْلَهُ وَقَتَلَ الْقَاتِلَ وَوَرَّثَ مِيرَاثَهُ أَهْلَهُ وَقَطَعَ السَّارِقَ وَجَلَدَ الزَّانِيَ غَيْرَ الْمُحْصَنِ ثُمَّ قَسَمَ عَلَيْهِمَا مِنَ الْفَيْ‏ءِ وَنَكَحَا الْمُسْلِمَاتِ؛ فَأَخَذَهُمْ رَسُولُ اللهِ صلی‌ الله علیه وآله بِذُنُوبِهِمْ وَأَقَامَ حَقَّ اللهِ فِيهِمْ وَلَمْ يَمْنَعْهُمْ سَهْمَهُمْ مِنَ الْإِسْلَامِ وَلَمْ يُخْرِجْ أَسْمَاءَهُمْ مِنْ بَيْنِ أَهْلِه. نهج‌البلاغه، خطبه‌ی ۱۲۷. شما مى‏‌دانيد، همانا رسول خدا ص زناكارى را كه همسر داشت، سنگسار كرد، سپس بر او نماز گزارد، و ميراث‌اش را به خانواده‏‌اش سپرد؛ و قاتل را كشت و ميراث او را به خانواده‏‌اش بازگرداند؛ دست دزد را بريد؛ و زناكارى را كه همسر نداشت تازيانه زد؛ و سهم آنان را از غنائم مى‏‌داد تا با زنان مسلمان ازدواج كنند. پس پيامبر ص آنها را براى گناهانشان كيفر مى‏‌داد، و حدود الهى را بر آنان جارى مى‏‌ساخت، امّا سهم اسلامى آنها را از بين نمى‏‌برد، و نام آنها را از دفتر مسلمين خارج نمى‏‌ساخت)، خود در این سیره‌ی نورانی، دنباله‌رو آن‌حضرت بود؛ امام، راجع به دو نفر دزد بیت‌المال (که یکی خودش جزو اموال بیت‌المال بود، و دیگری برده‌ی شخصی بود)، چنین حکم و داوری کرد: أَمَّا هَذَا فَهُوَ مِنْ مَالِ اللهِ وَ لَا حَدَّ عَلَيْهِ؛ مَالُ اللهِ أَكَلَ بَعْضُهُ بَعْضاً؛ وَأَمَّا الْآخَرُ فَعَلَيْهِ الْحَدُّ الشَّدِيدُ فَقَطَعَ يَدَه. نهج‌البلاغه، حکمت ۲۷۱. این یکی برده‏‌اى كه از بيت‌المال است، حدّى بر او نيست؛ زيرا مال خدا مقدارى از مال خدا را خورده است. امّا ديگرى، بايد حدّ دزدى با شدّت بر او اجرا گردد؛ سپس دست او را بريد.